غزل شمارهٔ ۲۸۹۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
در بیت اول مصراع دوم بگسلد درست می باشد به معنی جدا میشود
من هم وقتی این شعر را خواندم مثل آقای ابراهیم فکر کردم " بگسلد " باید درست باشد . به دیوان شمس رجوع کردم دیدم همان بسکلد نوشته . به فرهنگ معین رجوع کردم دیدم " بسکلیدن " با تلفظ beskelidan یعنی : در آغوش گرفتن ، غلغلیج کردن ، نوازش کردن .
حالا مشکل دو تا شد . یک چنین کلمه ای با چنین معنایی را چه جوری به خورد این شعر بدهیم ؟
غلغلیج کردن دیگه خیلی خنده داره . غلغلیج کردن همان قلقلک دادن است . یعنی لنگر ها ما را قلقلک می دهند یا ما لنگر ها را قلقلک می دهیم ؟ شاید طرف چون دیوانه بوده از فرط دیوانگی شنا می کرده می رفته زیر آب و لنگر های کشتی ها را قلقلک می داده ! خب دیوونه بوده دیگه !
من بالاخره یک روز یک ماشین زمان اختراع می کنم ، سوارش می شوم و هشت قرن به گذشته سفر می کنم و تمام سوالهایم را از خود مولانا می پرسم ...از شدت دیوانگی....
جناب وفایی
اول که مثل ابراهیم فکرکردید بگسلد است درست فکر کرده بودید نیازی نبود به دیوان و فرهنگ معین مراجعه کنید، همان بگسلد ( پاره شود ) درست بود و درست است ، دست بالا میتوان گفت همان قلف و دیفال است
بسگلد به جای بگسلد
بسکلد درست است. به معنی پاره کردن -گسستن-جدا کردن و بریدن
فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی نوشته دکتر صادق گوهرین
تا که مستانت که نر و پر دلند / مردوار آن بندها را بسکند
و ابات دیگر در مثنوی معنوی
همچنین فیه مافیه. ص138
با پوزش اصلاح شعر
تا که مستانت که نر و پر دلند / مردوار آن بندها را بسکلند
از پی هر آدمی او نسکلد / خو و طبع زشت خود او کی هلد
شیر خواره چون ز دایه بسکلد/ لوت خواره شد مر او را می هلد
بُسکلد بخوانید
با سلام
بسکلد به معنی پاره کردن نیست بلکه به معنی کشیدن و بکسل کردن هست همان ونج به انگلیسی اینجا به معنی قوی شدن در برابر سختی زنحیر میباشد
با تشکر
سلام
دقیقن بسکلد به معنی کشیدن و بکسل کردن به گفتهی شما (جناب داریوش)درست هست و نشان از قدرت دیوانگی میده شعر که صد لنگر را میتواند بکشد
ببخشید اشتباه خطاب کردم،جناب خورگویی درست فرمودن از نظر بنده
بسکلد صد لنگر از دیوانگی،یعنی نفسانیات مثل لنگر کشتی تو رو در جا میخکوب کردند و دیوانگی باعث گسستن صد لنگر از آدمی میشود و آزاد و رها میشود به واسطه دیوانگی
با عرض معذرت هیچ ارتباطی به یکسان کردن و کشیدن نداره،سخنان جناب مولانا همیشه از رهایی هست نه از هندل کردن و کشیدن و اینجا هم دقیقا همین معنا رو داره که صد نگر از انسان جدا و گسسته میشه به واسطه دیوانگی و حیرت.زیرکی ظن است و حیرانی نظر/زیرکی بگذار و حیرانی بخر
بکسل کردن در متن قبلی منظور هست به جایش یکسان کردن تایپ شده
بسکلد همان بگسلد هست در اینجا
با درود و احترام به نظرات عزیزان. اگر به مفهوم شعر نگاه کنیم دیوانگی همان جوش و خروش و دلدادگی و حرکت است و در مقابل لنگر عامل سکون و ایستایی و رکود است. حضرت مولانا اشاره دارد که این دیوانگی زنجیرهای خمود و ایستایی را از هم پاره میکند و ترا در دریای عشق الهی شناور میکند. بنظر میآید بگسلد به مفهوم شعر نزدیکتر است.
البته آنگونه که داریوش عزیز مرقوم کرده اند بسکلد به معنای پاره کردن و گسیختن باشد، همانگونه که در غزل آمده درست است.
با درود و احترام به نظرات عزیزان. دیوانگی به معنای حرکت جوش و خروش و دلدادگی است و لنگر عامل توقف و ایستایی و در جا زدن است. مولانا قدرت عشق و دیوانگی از این نوع را میگوید و توانایی آنرا در پاره کردن و گسیختن زنجیرهای رکود و خمودگی و حرکت و شناور شدن در دریای عشق.