گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۹۲

ای شه جاودانی وی مه آسمانی
چشمه زندگانی گلشن لامکانی
تا زلال تو دیدم قصه جان شنیدم
همچو جان ناپدیدم در تک بی‌نشانی
عاشق مشک خوش بو می‌کند صید آهو
می‌رود مست هر سو یا تواش می‌دوانی
ای شکر بنده تو زان شکرخنده تو
ای جهان زنده از تو غرقه زندگانی
روز شد های مستان بشنوید از گلستان
می‌کند مرغ دستان شیوه دلستانی
شیوه یاسمین کن سر بجنبان چنین کن
خانه پرانگبین کن چون شکر می‌فشانی
نرگست مست گشته جنیی یا فرشته
با شکر درسرشته غنچه گلستانی
با چنین ساقی حق با خودی کفر مطلق
می‌زند جان معلق با می رایگانی
روز و شب ای برادر مست و بی‌خویش خوشتر
مست الله اکبر کش نبوده است ثانی
نام او جان جان‌ها یاد او لعل کان‌ها
عشق او در روان‌ها هم امان هم امانی
چون برم نام او را دررسد بخت خضرا
اسم شد پس مسما بی‌دوی بی‌توانی
چند مستند پنهان اندر این سبز میدان
می‌روم سوی ایشان با تو گفتم تو دانی
جان ویسند و رامین سخت شیرین شیرین
مفخر آل یاسین وز خدا ارمغانی
تو اگر می‌شتابی سوی مرغان آبی
آب حیوان بیابی قلزم شادمانی
چرب و شیرین بخوردی عیش و عشرت بکردی
سوی عشق آی یک شب هم ببین میزبانی
ما هم از بامدادان بیخود و مست و شادان
ای شه بامرادان مستمان می‌کشانی
با ظریفان و خوبان تا به شب پای کوبان
وز می پیر رهبان هر دمی دوستگانی
این قدح می شتابد تا شما را بیابد
در دل و جان بتابد از ره بی‌دهانی
ای که داری تو فهمی قبض کن قبض اعمی
غیر این نیست چیزی تو مباش امتحانی
غیر این نیست راهی غیر این نیست شاهی
غیر این نیست ماهی غیر این جمله فانی
نی خمش کن خمش کن رو به قاصد ترش کن
ترک اصحاب هش کن باده خور در نهانی

اطلاعات

وزن: فاعلن فاعلاتن فاعلن فاعلاتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شه جاودانی وی مه آسمانی
چشمه زندگانی گلشن لامکانی
هوش مصنوعی: ای پادشاهی که همیشگی هستی و ای ماهی که در آسمان می‌درخشی، تو چشمه‌ای از زندگی و باغی هستی که در مکانی فراتر از این دنیا قرار دارد.
تا زلال تو دیدم قصه جان شنیدم
همچو جان ناپدیدم در تک بی‌نشانی
هوش مصنوعی: وقتی جمال زلال تو را دیدم، قصه جانم را شنیدم، اما مانند جان خودم، در این تنهایی و غیاب ناپدید شدم.
عاشق مشک خوش بو می‌کند صید آهو
می‌رود مست هر سو یا تواش می‌دوانی
هوش مصنوعی: عاشق از بوی خوش مشک لذت می‌برد و مانند آهو به دنبال عشقش در حال حرکت است، در حالی که غرق در هشیاری و سرخوشی است.
ای شکر بنده تو زان شکرخنده تو
ای جهان زنده از تو غرقه زندگانی
هوش مصنوعی: ای شیرینی، که من بنده‌ی خنده‌های تو هستم. ای جهان، که به سبب وجود تو، در دریایی از زندگی غرق شده‌ای.
روز شد های مستان بشنوید از گلستان
می‌کند مرغ دستان شیوه دلستانی
هوش مصنوعی: صبح شده است و پرندگان از باغ گل‌ها صدای دل‌نواز خود را به گوش می‌رسانند، آن‌ها با آوازشان دل مردم را شاد می‌کنند.
شیوه یاسمین کن سر بجنبان چنین کن
خانه پرانگبین کن چون شکر می‌فشانی
هوش مصنوعی: ای یاسمنی، با ناز و دلربایی سر خود را به این شیوه تکان بده. با این کار، دلتنگی‌ها را از خود دور کن و همچون شکر که شیرینی می‌بخشد، خوشی و سرزندگی را در خانه‌ات جاری کن.
نرگست مست گشته جنیی یا فرشته
با شکر درسرشته غنچه گلستانی
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند گل نرگس، دل را سرمست کرده است. تو همچون موجودی از عالم بالا با زیبایی خود، به دل و جان می‌نوازی و در دل گلستان، بوی شیرینی را پراکنده می‌کنی.
با چنین ساقی حق با خودی کفر مطلق
می‌زند جان معلق با می رایگانی
هوش مصنوعی: با چنین ساقی که به حق خود را می‌داند، کافر می‌شود و جانش در حالتی معلق قرار می‌گیرد، در حالی که شراب مجانی است.
روز و شب ای برادر مست و بی‌خویش خوشتر
مست الله اکبر کش نبوده است ثانی
هوش مصنوعی: ای برادر، روز و شب در حال مستی و بی‌خودی خوش‌تر است، زیرا هیچ چیزی مانند "الله اکبر" وجود ندارد که با آن مقایسه شود.
نام او جان جان‌ها یاد او لعل کان‌ها
عشق او در روان‌ها هم امان هم امانی
هوش مصنوعی: نام او جان‌بخش همه جان‌هاست و یادش مانند جواهر ارزشمند در قلب‌ها می‌درخشد. عشق او در روح‌ها جاری است و همواره مایه آرامش و امنیت است.
چون برم نام او را دررسد بخت خضرا
اسم شد پس مسما بی‌دوی بی‌توانی
هوش مصنوعی: وقتی نام او را ببرم، بخت سبز و خرم به سراغم می‌آید. بنابراین، کسی که دارای این نام است، می‌تواند به آسانی به مقصودش برسد، بدون هیچ تلاشی یا توانایی خاصی.
چند مستند پنهان اندر این سبز میدان
می‌روم سوی ایشان با تو گفتم تو دانی
هوش مصنوعی: در این میدان سرسبز، عده‌ای هستند که به طور پنهانی در حال فعالیت‌اند و من به سمت آن‌ها می‌روم. قبلاً درباره‌شان با تو صحبت کرده‌ام و تو این موضوع را می‌دانی.
جان ویسند و رامین سخت شیرین شیرین
مفخر آل یاسین وز خدا ارمغانی
هوش مصنوعی: روح رامین و ویسند به شدت شیرین و دلپذیر است و از طرف آل یاسین به عنوان افتخار و هدیه‌ای از سوی خداوند به شمار می‌رود.
تو اگر می‌شتابی سوی مرغان آبی
آب حیوان بیابی قلزم شادمانی
هوش مصنوعی: اگر به سوی پرندگان آبی بروی، می‌توانی خوشبختی و زندگی بهتری را پیدا کنی.
چرب و شیرین بخوردی عیش و عشرت بکردی
سوی عشق آی یک شب هم ببین میزبانی
هوش مصنوعی: تو از زندگی لذت بردی و خوشگذرانی کردی، حالا به سوی عشق برو و یک شب را هم به میزبانی بگذران.
ما هم از بامدادان بیخود و مست و شادان
ای شه بامرادان مستمان می‌کشانی
هوش مصنوعی: ما نیز از صبح زود در حال سرخوشی و نشاط هستیم و ای پادشاه، به سوی آرزوهایمان ما را می‌کشانید.
با ظریفان و خوبان تا به شب پای کوبان
وز می پیر رهبان هر دمی دوستگانی
هوش مصنوعی: با انسان‌های ظریف‌نفس و خوب تا شب ادامه می‌دهیم، و در هر لحظه با دوستان، از شراب پیر و زهد می‌نوشیم.
این قدح می شتابد تا شما را بیابد
در دل و جان بتابد از ره بی‌دهانی
هوش مصنوعی: این جام شراب با سرعت می‌آید تا شما را پیدا کند و در دل و روح شما تابش کند، بی‌آنکه شما کلامی بگویید.
ای که داری تو فهمی قبض کن قبض اعمی
غیر این نیست چیزی تو مباش امتحانی
هوش مصنوعی: ای کسی که درک و فهمی داری، به خاطر داشته باش که فقط این نتیجه را بپذیر که چیزی مفهومی ندارد و تو هم در حال امتحان هستی.
غیر این نیست راهی غیر این نیست شاهی
غیر این نیست ماهی غیر این جمله فانی
هوش مصنوعی: جز این راهی وجود ندارد، جز این سلطانی وجود ندارد، جز این ماهی وجود ندارد، غیر از این کلام زوال‌پذیر نیست.
نی خمش کن خمش کن رو به قاصد ترش کن
ترک اصحاب هش کن باده خور در نهانی
هوش مصنوعی: نی را آرام کن و به قاصد بگویید که چهره‌اش را درهم کشیده و از دوستانش دوری کند. در پنهانی باده بنوش.

حاشیه ها

1396/11/02 16:02
نادر..

فاعلن فاعلاتن..
این قدح می شتابد تا شما را بیابد
در دل و جان بتابد از ره بی‌دهانی...