غزل شمارهٔ ۲۸۸۲
تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی
بر سر و سبلت این خنده زنان خنده زنی
ژنده پوشیدی و جامه ملکی برکندی
پاره پاره دل ما را تو بر آن ژنده زنی
هر کی بندی است از این آب و از این گل برهد
گر تو یک بند از آن طره بر این بنده زنی
ساقیا عقل کجا ماند یا شرم و ادب
زان می لعل چو بر مردم شرمنده زنی
ماه فربه شود آن سان که نگنجد در چرخ
گر تو تابی ز رخت بر مه تابنده زنی
ماه میگوید با زهره که گر مست شوی
ز آنچ من مست شدم ضرب پراکنده زنی
ماه تا ماهی از این ساقی جان سرمستند
نقد بستان تو چرا لاف ز آینده زنی
خیز کامروز همایون و خوش و فرخندهست
خاصه که چشم بر آن چهره فرخنده زنی
سر باز از کله و پاش از این کنده غمی است
برهد پاش اگر تیشه بر این کنده زنی
هله ای باز کله بازده و پر بگشا
وقت آن شد که بر آن دولت پاینده زنی
همچو منصور تو بر دار کن این ناطقه را
چو زنان چند بر این پنبه و پاغنده زنی
غزل شمارهٔ ۲۸۸۱: گر تو ما را به جفای صنمان ترسانیغزل شمارهٔ ۲۸۸۳: چه حریصی که مرا بیخور و بیخواب کنی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تیغ را گر تو چو خورشید دمی رنده زنی
بر سر و سبلت این خنده زنان خنده زنی
هوش مصنوعی: اگر چاقویی را مانند خورشید تیز کنی و بر سر و موهای خود بزنی، با خندهای که به چهره داری، به همه نشان میدهی که چقدر از این کار خوشحالی.
ژنده پوشیدی و جامه ملکی برکندی
پاره پاره دل ما را تو بر آن ژنده زنی
هوش مصنوعی: تو لباسی کهنه و ژنده به تن کردی و لباس زیبا و سلطنتی را از خود دور ساختی، و این کار تو دل ما را پارهپاره میکند.
هر کی بندی است از این آب و از این گل برهد
گر تو یک بند از آن طره بر این بنده زنی
هوش مصنوعی: هر کس که از این سرشت و زندگی رهایی یابد، اگر تو بتوانی تنها یک تار موی او را به این بنده بپیچی، او نیز به تو وابسته خواهد شد.
ساقیا عقل کجا ماند یا شرم و ادب
زان می لعل چو بر مردم شرمنده زنی
هوش مصنوعی: ای ساقی، عقل و شرم و ادب کجا رفتهاند وقتی که تو با آن شراب لعل، مردم را شرمنده میکنی؟
ماه فربه شود آن سان که نگنجد در چرخ
گر تو تابی ز رخت بر مه تابنده زنی
هوش مصنوعی: ماه با زیبایی و شکوهی به حدی بزرگ و سرشار میشود که دیگر جایی در فلک ندارد، اگر تو نیز با چهرهات که نورانی و درخشان است به مهربانی و دلربایی توجهی کنی.
ماه میگوید با زهره که گر مست شوی
ز آنچ من مست شدم ضرب پراکنده زنی
هوش مصنوعی: ماه به زهره میگوید اگر تو هم مستی و سرخوشی را تجربه کنی، مانند من که به خاطر عشق و زیبایی مست شدهام، میتوانی تأثیر عمیقی بر اطرافیانت بگذاری.
ماه تا ماهی از این ساقی جان سرمستند
نقد بستان تو چرا لاف ز آینده زنی
هوش مصنوعی: ماه تا ماهی از این ساقی جان سرمستند، یعنی در این بزم و جشن، ماه و ماهیان در شادی و سرمستی غرق هستند. حالا، تو چرا به فکر آیندهای هستی و از آن صحبت میکنی؟ وقتی که در حال حاضر میتوانی از لذت و زیبایی این لحظه، بهرهمند شوی.
خیز کامروز همایون و خوش و فرخندهست
خاصه که چشم بر آن چهره فرخنده زنی
هوش مصنوعی: امروز روزی شاد و مبارک است، بهویژه که تو به آن چهره زیبا نگاه میکنی.
سر باز از کله و پاش از این کنده غمی است
برهد پاش اگر تیشه بر این کنده زنی
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که اگر کسی سعی کند تا تغییراتی در وضعیت یا شرایطی بدهد که از آن راضی نیست، باید بداند که تنها تلاش او تأثیری نخواهد داشت. برای جلوگیر از غم و اندوه، بهتر است به وضعیت موجود قبول و پذیرا باشد و از تلاش های بیهوده پرهیز کند.
هله ای باز کله بازده و پر بگشا
وقت آن شد که بر آن دولت پاینده زنی
هوش مصنوعی: وقت آن رسیده که با شجاعت و آزادگی قدم پیش بگذاری و به سوی آن سرزمین پایدار و خوشبختی بروی.
همچو منصور تو بر دار کن این ناطقه را
چو زنان چند بر این پنبه و پاغنده زنی
هوش مصنوعی: مانند منصور، این کلمات را بر دار کن و بر این پنبه و پاغنده مانند زنان ضربه بزن.