گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۸۰

به حق و حرمت آنکه همگان را جانی
قدحی پر کن از آنکه صفتش می‌دانی
همه را زیر و زبر کن نه زبر مان و نه زیر
تا بدانند که امروز در این میدانی
آتش باده بزن در بُنهِ شرم و حیا
دل مستان بگرفت از طرب پنهانی
وقت آن شد که دل رفته به ما بازآری
عقل‌ها را چو کبوتر‌بچگان پرانی
نکته می‌گویی در حلقه مستان خراب
خوش بود گنج که درتابد در ویرانی
می جوشیده بر این سوختگان گردان کن
پیش خامان بنه آن قلیه و آن بورانی
چه شدم من‌؟ تو بگو هم که ‌«چه دانم‌؟» شده‌ام
کی بگوید لب تو حرف بدین آسانی‌؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حق و حرمت آنکه همگان را جانی
قدحی پر کن از آنکه صفتش می‌دانی
هوش مصنوعی: به خدا و حرمت آن کسی که همه موجودات را آفریده، از کسی که او را شناخته‌ای، برای ما جان و زندگی فزونی بده.
همه را زیر و زبر کن نه زبر مان و نه زیر
تا بدانند که امروز در این میدانی
هوش مصنوعی: تمام اوضاع و احوال را دگرگون کن، نه اینکه فقط به ظاهر مسأله پرداخته شود و نه به باطن آن، تا همه بفهمند که امروز در این میدان چه رخدادی در حال وقوع است.
آتش باده بزن در بُنهِ شرم و حیا
دل مستان بگرفت از طرب پنهانی
هوش مصنوعی: با شوق و نشاط، شادی و شادی زنده کن و دل شاد این دیوانگان را از سرور پنهانی پر کن.
وقت آن شد که دل رفته به ما بازآری
عقل‌ها را چو کبوتر‌بچگان پرانی
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که دل بگردد و به ما بازگردد. عقل‌ها را مثل جوجه‌های کبوتر از دور پرانده‌ای.
نکته می‌گویی در حلقه مستان خراب
خوش بود گنج که درتابد در ویرانی
هوش مصنوعی: شما در جمع شاد و مست‌ها نکته‌های جالبی را مطرح می‌کنید و این موضوع خوشایند است، مانند گنجی که حتی در ویرانی و خراب بودن نیز می‌درخشد.
می جوشیده بر این سوختگان گردان کن
پیش خامان بنه آن قلیه و آن بورانی
هوش مصنوعی: سعی کن بر این داغ‌دیدگان سرپوشی بگذاری و آن خوراک و آش‌های خوشمزه را برای افراد نادان کنار بگذاری.
چه شدم من‌؟ تو بگو هم که ‌«چه دانم‌؟» شده‌ام
کی بگوید لب تو حرف بدین آسانی‌؟
آنچه شده‌ام‌ را هم تو بگو، که «چه دانم‌؟» شده‌ام. حرف و پاسخ بدین آسانی را کی لب‌های تو به من می‌گوید؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۸۰ به خوانش فاطمه زندی