غزل شمارهٔ ۲۸۵۱
شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی
به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان
به میان باغ خندان مثل انار باشی
نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را
به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی
به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش
به میان پاکبازان به عطا مشار باشی
هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید
چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی
غزل شمارهٔ ۲۸۵۰: ز غم تو زار زارم هله تا تو شاد باشیغزل شمارهٔ ۲۸۵۲: چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب و روز آن نکوتر که به پیش یار باشی
به میان سرو و سوسن گل خوش عذار باشی
هوش مصنوعی: بهتر است در کنار محبوب خود باشی، زیرا در آنجا که اوست، هر لحظه زیباتر و ارزشمندتر از شب و روز است، حتی اگر در میان گلها و درختان زیبا قرار داشته باشی.
به طرب هزار چندان که بوند عیش مندان
به میان باغ خندان مثل انار باشی
هوش مصنوعی: در میان باغی پر از شادی و سرزندگی، خوشحالی و خوشبختی من به اندازهای است که میتوان آن را با انار که پر از دانههای شاداب و خوش رنگ است، مقایسه کرد.
نشوی چو خارهایی که خلند دست و پا را
به مثال نیشکرها که شکرنثار باشی
هوش مصنوعی: به گونهای نباش که مانند خارها دست و پا را آزار دهی، بلکه باید به مثابه نیشکرها باشی که شفقت و مهربانی میپراکند.
به مثال آفتابی که شهیر شد به بخشش
به میان پاکبازان به عطا مشار باشی
هوش مصنوعی: مانند آفتابی که به خاطر generosity و بخشش خود در میان افراد نیکوکار و باطل متعهد، شناخته و محبوب شده است، تو نیز باید به خاطر نوعدوستی و بخشش خود به جمع نیکوکاران بپیوندی.
هله بس که تا شهنشه بگشاید و بگوید
چو خمش کنی نگویی و در انتظار باشی
هوش مصنوعی: بشتابید تا موقعیتی پیش بیاید که فرمانروایی چیزی را بگوید. اگر سکوت کنید و در انتظار بمانید، ممکن است هیچ نکتهای را بیان نکنید.