گنجور

غزل شمارهٔ ۲۸۴

اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
و هل اتیک حدیث جلا العقول جلا
الست من یتمنی الخلود فی طرب
الا انتبه و تیقظ فقد اتاک اتی
یقر عینک بدر و فی جبینته
سعاده و مرام و عزه و سنا
و سکره لفؤادی من شمائله
کانها ملات کاسنا و اسقانا
عجائب ظهرت بین صفو غرته
تلالات لسناه بمهجتی و صفا

اطلاعات

قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا
و هل اتیک حدیث جلا العقول جلا
هوش مصنوعی: دوست عزیز، زیبایی چشمان او دل‌ها را به تسخیر در می‌آورد و آیا برایت گفته‌ام که آنچه او را می‌سازد، افکار را روشن می‌کند؟
الست من یتمنی الخلود فی طرب
الا انتبه و تیقظ فقد اتاک اتی
هوش مصنوعی: آیا تو نیستی که آرزوی جاودانگی در شادی را داری؟ پس بیدار باش و هوشیار شو، چرا که فرصتی برای تو فرا رسیده است.
یقر عینک بدر و فی جبینته
سعاده و مرام و عزه و سنا
هوش مصنوعی: چشمانت مانند بدر درخشان است و بر پیشانی‌ات شادابی، هدف، احترام و نورانی بودن وجود دارد.
و سکره لفؤادی من شمائله
کانها ملات کاسنا و اسقانا
هوش مصنوعی: خوشحالی و شوقی که از طرف او به دل من می‌رسد، مانند جامی پر از شراب است که ما را سیراب می‌کند.
عجائب ظهرت بین صفو غرته
تلالات لسناه بمهجتی و صفا
هوش مصنوعی: درخشش و زیبایی‌های خاصی در میان نورانی‌ترین نعمت‌ها مشهود است که وجودم را با پاکی و صفا پر کرده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۸۴ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب