غزل شمارهٔ ۲۸۰۹
ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی
زهره آمد ز آسمان و میزند سرخوانیی
جبرئیل آمد به مهمان بار دیگر تا خلیل
میکند عجل سمین را از کرم بریانیی
روز مهمانی است امروز الصلا جانهای پاک
هین ز سرها کاسه زیبا در چنین مهمانیی
بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا
بوی خوش میآیدم از قلیه و بورانیی
میکشید آن بو مرا تا جانب مطبخ شدم
مطبخی پرنور دیدم مطبخی نورانیی
گفتمش زان کفچهای تا نفس من ساکن شود
گفت رو کاین نیست ای جان بهره انسانیی
چون منش الحاح کردم کفچه را زد بر سرم
در سر و عقلم درآمد مستی و ویرانیی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۸: گرچه در مستی خسی را تو مراعاتی کنیغزل شمارهٔ ۲۸۱۰: ای بداده دیدههای خلق را حیرانیی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساخت بغراقان به رسم عید بغراقانیی
زهره آمد ز آسمان و میزند سرخوانیی
هوش مصنوعی: بغراقان به عنوان یک نماد جشن و سروری ساخته شدهاند. در این روز فرخنده، زهره، سیاره زیبای آسمان، حاضر میشود و به برپایی یک مهمانی و جشن بزرگ کمک میکند.
جبرئیل آمد به مهمان بار دیگر تا خلیل
میکند عجل سمین را از کرم بریانیی
هوش مصنوعی: جبرئیل دوباره به مهمانی آمد تا خلیل، با کمال مهربانی از او پذیرایی کند و از کرم و حسن نیتش بهرهمند شود.
روز مهمانی است امروز الصلا جانهای پاک
هین ز سرها کاسه زیبا در چنین مهمانیی
هوش مصنوعی: امروز روز جشن و مهمانی است. ای جانهای پاک، برای استقبال از این مهمانی، کاسههای زیبا را از سرها بردارید.
بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا
بوی خوش میآیدم از قلیه و بورانیی
هوش مصنوعی: صدای جوش و خروش صبحگاهی به گوشم میرسد و بوی خوش قلیه و بورانی به مشامم میرسد.
میکشید آن بو مرا تا جانب مطبخ شدم
مطبخی پرنور دیدم مطبخی نورانیی
هوش مصنوعی: بو مرا به سمت آشپزخانه میکشید، وقتی وارد شدم، آشپزخانهای پرنور و درخشان را دیدم.
گفتمش زان کفچهای تا نفس من ساکن شود
گفت رو کاین نیست ای جان بهره انسانیی
هوش مصنوعی: به او گفتم به خاطر آن لبی که دارد، تا کمی آرام شوم. او پاسخ داد که برو، چون این حالت، نشان از انسانیت تو نیست.
چون منش الحاح کردم کفچه را زد بر سرم
در سر و عقلم درآمد مستی و ویرانیی
هوش مصنوعی: وقتی که خیلی اصرار و طلب کردم، او با کف دستش بر سرم زد و این ضربه باعث شد که عقل و ادراکم در حالتی از خواب آلودگی و بیحالی فرو برود.
حاشیه ها
1398/01/17 07:04
بانگ جوشاجوش آمد بامدادان مر مرا
بوی خوش میآیدم از قلیه و بورانیی
این بیت نشان میده همسر مولانا دست پخت خوبی داشته :))