غزل شمارهٔ ۲۸۰۶
آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
آفتاب او نهشت اندر دو عالم سایهای
آفتاب و چرخ را چون ذرهها برهم زند
وز جمال خود دهدشان نو به نو سرمایهای
عشق و عاشق را چه خوش خندان کنی رقصان کنی
عشق سازی عقل سوزی طرفهای خودرایهای
چشم مرده وام کرده جان ز بهر عشق او
ز آنک در دیده بدیده جان از آن سر پایهای
قهر صد دندان ز لطفش پیر بیدندان شده
عقل پابرجا ز عشقش یاوه و هرجایهای
صد هزاران ساله از هست و عدم زان سوتری
وز تواضع مر عدم را هست خوش همسایهای
کوه حلمی شمس تبریزی دو عالم تخت تو
بر نهان و آشکارش مینگر از قایهای
غزل شمارهٔ ۲۸۰۵: ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهایغزل شمارهٔ ۲۸۰۷: گشت جان از صدر شمس الدین یکی سوداییی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
آفتاب او نهشت اندر دو عالم سایهای
هوش مصنوعی: آه، سایهای که نمایانگر حضور خداست، دارای قلبی ارزشمند و گوهری باارزش است. نور و درخشندگی او در دو جهان پنهان است و سایهاش وجود دارد.
آفتاب و چرخ را چون ذرهها برهم زند
وز جمال خود دهدشان نو به نو سرمایهای
هوش مصنوعی: خورشید و زمین را مانند ذرات ریز بر هم میزند و از زیبایی خود به آنها سرمایهای تازه میبخشد.
عشق و عاشق را چه خوش خندان کنی رقصان کنی
عشق سازی عقل سوزی طرفهای خودرایهای
هوش مصنوعی: عشق و عاشق را با خنده و شادی، به رقص و حرکتی زیبا درمیآوری. عشق به قدری جذاب و وسوسهانگیز است که عقل را به چالش میکشد و به حقیقتی شگفتانگیز تبدیل میشود. تو خودت مثل یک ساز خاص و بینظیر هستی.
چشم مرده وام کرده جان ز بهر عشق او
ز آنک در دیده بدیده جان از آن سر پایهای
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر عشق او زندگیام را فدای او کرده است، زیرا از آنجا که جانم در چشمانم جا دارد، این عشق برای من دارای اهمیت زیادی است.
قهر صد دندان ز لطفش پیر بیدندان شده
عقل پابرجا ز عشقش یاوه و هرجایهای
هوش مصنوعی: عشق و محبت او آنقدر قوی است که حتی عقل و اندیشه را تحت تأثیر قرار داده و به حالتهای غیرمعمولی میکشاند. در واقع، جذابیت و تاثیر او به قدری است که فردی که خودش هم دندان ندارد (و به نوعی ناتوان شده) همچنان از عشق او لذت میبرد و درکی متفاوت از واقعیت پیدا کرده است.
صد هزاران ساله از هست و عدم زان سوتری
وز تواضع مر عدم را هست خوش همسایهای
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم طولانی بودن عمر وجود و عدم اشاره دارد و بیانگر آن است که وجود در کنار عدم، با تواضع و همسایگی خاصی همراه است. این همسایگی میتواند نشاندهندهی ارتباط نزدیک و پیوستگی این دو مفهوم باشد، حالتی که عدم، به رغم کمبود و نقص، همچنان میتواند جایی در کنار وجود داشته باشد.
کوه حلمی شمس تبریزی دو عالم تخت تو
بر نهان و آشکارش مینگر از قایهای
هوش مصنوعی: شمس تبریزی همچون کوهی از صبر و بردباری است و در هر دو دنیا، یعنی در دنیای ظاهر و باطن، مقامش را همچون تختی پنهان و نمایان میبینی.