غزل شمارهٔ ۲۸۰۵
ای خوشا عیشی که باشد ای خوشا نظارهای
چون به اصل اصل خویش آید چنین هر پارهای
هر طرف آید به دستش بیصراحی بادهای
هر طرف آید به چشمش دلبری عیارهای
دلبری که سنگ خارا گر ز لعلش بو برد
جان پذیرد سنگ خارا تا شود هشیارهای
باده دزدید از لبان دلبر من یک صفت
لاجرم در عشق آن لب جان شده میخوارهای
صبحدم بر راه دیری راهبم همراه شد
دیدمش هم درد خویش و دیدمش هم کارهای
یک صراحی پیشم آورد آن حریف نیک خو
گشت جانم زان صراحی بیخودی خمارهای
در میان بیخودی تبریز شمس الدین نمود
از پی بیچارگان سوی وصالش چارهای
غزل شمارهٔ ۲۸۰۴: چون تو آن روبند را از روی چون مه برکنیغزل شمارهٔ ۲۸۰۶: آه کان سایه خدا گوهردلی پرمایهای
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.