غزل شمارهٔ ۲۸۰۱
عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی
وز برای امتحان بر نقد مردان آتشی
داغ سلطان مینهند اندر دل مردان عشق
تخت سلطان در میان و گرد سلطان آتشی
آفتابش تافته در روزن هر عاشقی
ما پریشان ذره وار اندر پریشان آتشی
الصلا ای عاشقان کاین عشق خوانی گسترید
بهر آتشخوارگانش بر سر خوان آتشی
عکس این آتش بزد بر آینه گردون و شد
هر طرف از اختران بر چرخ گردان آتشی
غزل شمارهٔ ۲۸۰۰: در میان جان نشین کامروز جان دیگریغزل شمارهٔ ۲۸۰۲: آخر ای دلبر تو ما را مینجویی اندکی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشقان را آتشی وآنگه چه پنهان آتشی
وز برای امتحان بر نقد مردان آتشی
هوش مصنوعی: عاشقان دچار حسی از عشق و اشتیاقند که به شدت در دلشان شعلهور است، و این شعله نه تنها نمایان نیست بلکه به نوعی در عمق وجودشان وجود دارد. این آتش عشق، در واقع موجب آزمایش و سنجش مردان واقعی میشود.
داغ سلطان مینهند اندر دل مردان عشق
تخت سلطان در میان و گرد سلطان آتشی
هوش مصنوعی: آتش عشق و محبت در دل مردان، همچون داغی است که بر دل آنها نشسته است. عشق، چنان سلطانی است که در دلهای آنها نشسته و دور او را شعلههای آتش فرا گرفته است.
آفتابش تافته در روزن هر عاشقی
ما پریشان ذره وار اندر پریشان آتشی
هوش مصنوعی: خورشیدش در دل هر عاشق میتابد و ما همچون ذراتی از آتش، در این پریشانی گم شدهایم.
الصلا ای عاشقان کاین عشق خوانی گسترید
بهر آتشخوارگانش بر سر خوان آتشی
ای عاشقان، بیایید که عشق، سفرهای گسترده است، و برای کسانی که در آتش عشق میسوزند، بر سر آن سفره، آتش دیگری فراهم کرده است.
عکس این آتش بزد بر آینه گردون و شد
هر طرف از اختران بر چرخ گردان آتشی
هوش مصنوعی: تصویر این آتش به آسمان تابید و در هر سو ستارهها بر دایرهی آسمان شعلهور شدند.