گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۹۵

ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی
ای تو جان جان جانم چون ز من پنهان شدی
چون فلک از توست روشن پس تو را محجوب چیست
چونک تن از توست زنده چون ز تن پنهان شدی
از کمال غیرت حق وز جمال حسن خویش
ای شه مردان چنین از مرد و زن پنهان شدی
ای تو شمع نه فلک کز نه فلک بگذشته‌ای
تا چه سر است اینک تو اندر لگن پنهان شدی
ای سهیلی کآفتاب از روی تو بیخود شده‌ست
خیر باشد خیر باشد کز یمن پنهان شدی
مشک تاتاری به هر دم می‌کند غمزی به خلق
چونک سلطان خطایی وز ختن پنهان شدی
گر ز ما پنهان شوی وز هر دو عالم چه عجب
ای مه بی‌خویشتن کز خویشتن پنهان شدی
آن چنان پنهان شدی ای آشکار جان‌ها
تا ز بس پنهانی از پنهان شدن پنهان شدی
شمس تبریزی به چاهی رفته‌ای چون یوسفی
ای تو آب زندگی چون از رسن پنهان شدی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تو جان صد گلستان از سمن پنهان شدی
ای تو جان جان جانم چون ز من پنهان شدی
هوش مصنوعی: تو همان جان و روحی که مانند باغی پر از گل‌های خوشبو، در دل من پنهان شده‌ای. اما اکنون که از من دور شده‌ای و پنهان گشته‌ای، احساس می‌کنم که جانم را از دست داده‌ام.
چون فلک از توست روشن پس تو را محجوب چیست
چونک تن از توست زنده چون ز تن پنهان شدی
هوش مصنوعی: چون آسمان به خاطر تو نورانی است، پس چه چیزی می‌تواند تو را پنهان کند؟ زیرا زندگی تو از وجود تو ناشی می‌شود، بنابراین اگر از وجود خود دور شوی، زنده نخواهی بود.
از کمال غیرت حق وز جمال حسن خویش
ای شه مردان چنین از مرد و زن پنهان شدی
هوش مصنوعی: به خاطر شدت غیرت الهی و زیبایی خاص خود، ای پادشاه مردان، تو چنان از دید مردان و زنان پنهان شده‌ای که نمی‌توان تو را مشاهده کرد.
ای تو شمع نه فلک کز نه فلک بگذشته‌ای
تا چه سر است اینک تو اندر لگن پنهان شدی
هوش مصنوعی: ای تو که مانند شمعی، نه مانند آسمان، که از آن عبور کرده‌ای. حالا ببین چه رازی است که در این لگن پنهان شده‌ای.
ای سهیلی کآفتاب از روی تو بیخود شده‌ست
خیر باشد خیر باشد کز یمن پنهان شدی
هوش مصنوعی: ای سهیلی، خورشید از زیبایی تو تحت تأثیر قرار گرفته و بی‌خیال شده است. ان‌شاءالله که این تغییر تو نشانه‌ای نیک باشد و از خوشی‌های پنهانی برخوردار شده‌ای.
مشک تاتاری به هر دم می‌کند غمزی به خلق
چونک سلطان خطایی وز ختن پنهان شدی
هوش مصنوعی: مشک تاتاری در هر لحظه به مردم ناز و عشوه می‌آورد، چون سلطانی که از جایی دور پنهان شده است.
گر ز ما پنهان شوی وز هر دو عالم چه عجب
ای مه بی‌خویشتن کز خویشتن پنهان شدی
هوش مصنوعی: اگر از ما دور شوی و از همه موجودات، جای تعجب نیست ای ماه، که تو نیز از خودت پنهان شده‌ای.
آن چنان پنهان شدی ای آشکار جان‌ها
تا ز بس پنهانی از پنهان شدن پنهان شدی
هوش مصنوعی: تو آن‌قدر به طور نامحسوسی در زندگی‌های مردم حاضر شدی که حتی از خود پنهان‌کاری‌ات نیز پنهان‌ شده‌ای.
شمس تبریزی به چاهی رفته‌ای چون یوسفی
ای تو آب زندگی چون از رسن پنهان شدی
هوش مصنوعی: شمس تبریزی به چاهی رفته است و تو مانند یوسف هستی که داخل چاه فرورفته. تو آب زندگی هستی، اما وقتی از دست دیگران مخفی شده‌ای، گویی در رسن پنهان شده‌ای.