گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸۸

آه از آن رخسار برق انداز خوش عیاره‌ای
صاعقه است از برق او بر جان هر بیچاره‌ای
چون ز پیش رشته‌ای در لعل چون آتش بتافت
موج زد دریای گوهر از میان خاره‌ای
این دل صدپاره مر دربان جان را پاره داد
چون به پیش پرده آمد بهترک شد پاره‌ای
هشت منظر شد بهشت و هر یکی چون دفتری
هشت دفتر درج بین در رقعه‌ای رخساره‌ای
تا چه مرغ است این دلم چون اشتران زانو زده
یا چو اشترمرغ گرد شعله آتشخواره‌ای
هم دکان شد این دلم با عشقت ای کان طرب
خوش حریفی یافت او هم در دکان هم کاره‌ای
ز آفتاب عشق تو ذرات جان‌ها شد چو ماه
وز سعادت در فلک هر ساعتی استاره‌ای
نقش تو نادیده و یک یک حکایت می‌کند
چون مسیح از نور مریم روح در گهواره‌ای
شمس تبریزی تناقض چیست در احوال دل
هم مقیم عشق باشد هم ز عشق آواره‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه از آن رخسار برق انداز خوش عیاره‌ای
صاعقه است از برق او بر جان هر بیچاره‌ای
هوش مصنوعی: چهره زیبا و جذاب او همچون برق و صاعقه است که تأثیر عمیقی بر دل و جان هر فرد بیچاره‌ای می‌گذارد.
چون ز پیش رشته‌ای در لعل چون آتش بتافت
موج زد دریای گوهر از میان خاره‌ای
هوش مصنوعی: وقتی رشته‌ای از لعل مثل آتش در جلوی چشم می‌درخشد، دریاچه‌ی گوهر از میان سنگ‌های ریز به موج درمی‌آید.
این دل صدپاره مر دربان جان را پاره داد
چون به پیش پرده آمد بهترک شد پاره‌ای
هوش مصنوعی: این دل شکسته من، دربان جانم را هم تحت تاثیر قرار داد و او را نیز از درد رنجاند. زمانی که به پرده تصور نزدیک شدم، او نیز دچار تلاطم و پریشانی شد.
هشت منظر شد بهشت و هر یکی چون دفتری
هشت دفتر درج بین در رقعه‌ای رخساره‌ای
هوش مصنوعی: بهشت به هشت سوی مختلف تقسیم شده و هر کدام مانند یک دفتر است. در این میان، چهره‌ای زیبا مانند کاغذی است که نقوش خاصی بر آن نقش بسته است.
تا چه مرغ است این دلم چون اشتران زانو زده
یا چو اشترمرغ گرد شعله آتشخواره‌ای
هوش مصنوعی: دل من مانند پرنده‌ای است که در محلی نشسته و شاید همچون شترانی که زانو زده‌اند، در حال انتظار و تماشا است، یا شاید مانند شتری است که در کنار آتش در حال چرخش و حرکت است.
هم دکان شد این دلم با عشقت ای کان طرب
خوش حریفی یافت او هم در دکان هم کاره‌ای
هوش مصنوعی: این دل من به خاطر عشق تو، مانند یک دکان شادابی شده است. دل من همسری را پیدا کرده که در این دکان مشغول کار است و زندگی‌ام را پر از خوشی کرده است.
ز آفتاب عشق تو ذرات جان‌ها شد چو ماه
وز سعادت در فلک هر ساعتی استاره‌ای
هوش مصنوعی: از نور عشق تو، جان‌ها مانند ذراتی درخشان شده‌اند، مانند ماه در آسمان. و هر لحظه از خوشبختی، ستاره‌ای در آسمان وجود دارد.
نقش تو نادیده و یک یک حکایت می‌کند
چون مسیح از نور مریم روح در گهواره‌ای
هوش مصنوعی: چهره‌ی تو به گونه‌ای است که حتی اگر نادیده هم گرفته شود، هر بخش از آن داستانی تماشایی و جذاب را بیان می‌کند؛ همچون مسیح که از نور مریم در گهواره‌ای سخن می‌گوید.
شمس تبریزی تناقض چیست در احوال دل
هم مقیم عشق باشد هم ز عشق آواره‌ای
هوش مصنوعی: شمس تبریزی اشاره می‌کند که چگونه ممکن است دل انسان در یک حالت هم عاشق باشد و هم از عشق بی‌خبر و آواره. این وضعیت نشان‌دهنده‌ی تناقضی است که در احساسات و حال درونی وجود دارد؛ در حالی که کسی به عشق‌ای درونی وابسته‌است، ممکن است احساس شیدایی و بی‌قراری هم داشته باشد. این تضاد در دل انسان نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی‌های واقعیات احساسی اوست.

حاشیه ها

1391/05/05 12:08
رضا موسوی محسنی

از این غزل به عنوان اولین شعری که حضرت مولانا سروده اند، یاد می کنند.

1398/06/24 16:08
حسین نجفی

به فرموده استاد فروزانفر این غزل اولین شعری است که حضرت مولانا در زندگیش سرود

1400/04/27 01:06
سفید

 

شمس تبریزی تناقض چیست در احوال دل

هم مقیم عشق باشد هم ز عشق آواره‌ای... 

 

1401/02/27 23:04
زیبا روز

شمس تبریزی تناقض چیست در احوال دل 

هم مقیم عشق باشد هم ز عشق آواره ای 

در خانقاه دو گروه سالکان به چشم می خوردند .مقیمان و مسافران .مقیم سالکی بوده که در سلک خدمتگزاران خانقاه ،آنجا را خانۀ خود می دانست و در آن زندگانی می کرد و مسافر، سالکی بوده که بطور موقت تا سه روز یا بیشتر در خانقاه وارد شده میهمان آن مقیمان بود