گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸۷

ای مهی کاندر نکویی از صفت افزوده‌ای
تا بسی درهای دولت بر فلک بگشوده‌ای
ای بسا کوه احد کز راه دل برکنده‌ای
ای بسا وصف احد کاندر نظر بنموده‌ای
جان‌ها زنبوروار از عشق تو پران شده
تا دهان خاکیان را زان عسل آلوده‌ای
ای سبک عقلی که از خویشش گرانی داده‌ای
وی گران جانی که سوی خویشتن بربوده‌ای
شاد با گوش مقیم اندر مقالات الست
چون ز بی‌چشمان مقالات خطا بشنوده‌ای
در رخ پرزهر دونان کمترک خندیده‌ای
هر خسی را از ضرورت در جهان بستوده‌ای
فارغی از چرب و شیرین در حلاوت‌های خود
چرب و شیرین باش از خود ز آنک خوش پالوده‌ای
ای همه دعویت معنی ای ز معنی بیشتر
ای دو صد چندانک دعوی کرده‌ای بنموده‌ای
ای که می‌جویی مثال شمس تبریزی تو هم
روزگاری می‌بری و اندر غم بیهوده‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مهی کاندر نکویی از صفت افزوده‌ای
تا بسی درهای دولت بر فلک بگشوده‌ای
هوش مصنوعی: ای ماه زیبای من، تو با ویژگی‌های نیکوی خود به شکلی باشکوه، دروازه‌های زیادی از سعادت و خوشبختی را بر آسمان گشوده‌ای.
ای بسا کوه احد کز راه دل برکنده‌ای
ای بسا وصف احد کاندر نظر بنموده‌ای
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به این موضوع اشاره دارد که ممکن است چیزهایی که به آن‌ها توجه می‌کنیم بزرگ و مهم به نظر برسند، اما در حقیقت، ممکن است از آن‌ها دور شده و واقعیات متفاوتی را در نظر بگیریم. در واقع، این صحبت از اشتباهاتی است که ممکن است در ارزیابی ارزش‌ها و خصوصیات داشته باشیم.
جان‌ها زنبوروار از عشق تو پران شده
تا دهان خاکیان را زان عسل آلوده‌ای
هوش مصنوعی: افراد مانند زنبورها از عشق تو به پرواز درآمده‌اند و به خاطر عسل شیرینی که از آن عشق به دست آمده، دهان خاکی‌ها را پر کرده‌اند.
ای سبک عقلی که از خویشش گرانی داده‌ای
وی گران جانی که سوی خویشتن بربوده‌ای
هوش مصنوعی: ای عقل سبک‌سر، تو که از خودت سنگینی و سستی به بار آورده‌ای، تو هم که جان سنگینی داری، خودت را از خویش دور کرده‌ای.
شاد با گوش مقیم اندر مقالات الست
چون ز بی‌چشمان مقالات خطا بشنوده‌ای
هوش مصنوعی: خوشحال و آرام با گوش خود به سخنان جاودانی دل و جان گوش فرا داده‌ای، چونکه از بینایان هیچ‌کس سخنان خطا را نشنیده است.
در رخ پرزهر دونان کمترک خندیده‌ای
هر خسی را از ضرورت در جهان بستوده‌ای
هوش مصنوعی: در چهره افرادی که از ارزش کمتری برخوردارند، کمتر لبخند زدی و هر شخص بی‌ارزشی را به خاطر ضرورت‌های زندگی در این جهان ستایش کرده‌ای.
فارغی از چرب و شیرین در حلاوت‌های خود
چرب و شیرین باش از خود ز آنک خوش پالوده‌ای
هوش مصنوعی: از لذت‌های مادی بی‌نیاز باش و در شیرینی‌های درون خود شیرین و خوشایند باش، زیرا تو به‌گونه‌ای هستی که از خوبی‌ها و خوشی‌ها بهره‌مند شده‌ای.
ای همه دعویت معنی ای ز معنی بیشتر
ای دو صد چندانک دعوی کرده‌ای بنموده‌ای
هوش مصنوعی: ای کسی که تمام معناها را در خود تو دیده‌ام، تو خود به راستی بیشتر از تمام معانی هستی، زیرا که دو صد برابر از آنچه ادعا کرده‌ای، نشان داده‌ای.
ای که می‌جویی مثال شمس تبریزی تو هم
روزگاری می‌بری و اندر غم بیهوده‌ای
هوش مصنوعی: ای کسی که در پی پیدا کردن کسی چون شمس تبریزی هستی، تو نیز روزگاری را سپری می‌کنی و در حال غم و اندوهی بی‌فایده به سر می‌بری.