غزل شمارهٔ ۲۷۸۳
ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
ای تو شمع شب فروزی مرحبا شاد آمدی
خانقاه روحیان را از تو حلو و حمزهها
جان جان صوفیانی الصلا شاد آمدی
شب چو چتر و مه چو سلطان میدود در زیر چتر
وز تو تخت و تاج ما و چتر ما شاد آمدی
بی گهان در پیش کردی روحهای پاک را
ای صحابه عشق را چون مصطفی شاد آمدی
ای که آن رحمت نمودی از پی چندین فراق
مینگنجم زین طرب در هیچ جا شاد آمدی
من گمانها داشتم اندر وفای لطف تو
لیک در وهمم نیامد این وفا شاد آمدی
پرده داری کن تو ای شب کان مه اندر خلوت است
مطربا پیوند کن تو پردهها شاد آمدی
چون به نزد پرده دار شمس تبریزی رسی
بشنوی از شش جهت کای خوش لقا شاد آمدی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
ای تو شمع شب فروزی مرحبا شاد آمدی
هوش مصنوعی: ای تو که در دل من همیشه هستی و هیچگاه نرفتهای، خوش آمدی! ای شمعی که در شب تار من روشنی میبخشی، خوش آمدی!
خانقاه روحیان را از تو حلو و حمزهها
جان جان صوفیانی الصلا شاد آمدی
هوش مصنوعی: در مکانهای مقدس و ویژهای که وجود دارد، تو باعث خوشحالی و نشاط روحانیون و عارفان شدهای.
شب چو چتر و مه چو سلطان میدود در زیر چتر
وز تو تخت و تاج ما و چتر ما شاد آمدی
هوش مصنوعی: در شب، آسمان همچون چتری بزرگ است و ماه همانند یک پادشاه در زیر این چتر حرکت میکند. تو با حضور خود، خوشحالی و شادی را به تخت و تاج ما آوردهای.
بی گهان در پیش کردی روحهای پاک را
ای صحابه عشق را چون مصطفی شاد آمدی
هوش مصنوعی: ای دوست، تو با وجود خود، روحهای پاک را شاد کردی و همانند پیامبر، به عشق را به ما هدیه دادی.
ای که آن رحمت نمودی از پی چندین فراق
مینگنجم زین طرب در هیچ جا شاد آمدی
هوش مصنوعی: ای کسی که به خاطر سالها جدایی، رحمت و لطف خود را نثار کردی، نمیتوانم در هیچکجا از این شادی و خوشحالی که به من هدیه کردهای، جا بگیرم.
من گمانها داشتم اندر وفای لطف تو
لیک در وهمم نیامد این وفا شاد آمدی
هوش مصنوعی: من تصوراتی در مورد وفای محبت تو داشتم، اما هرگز فکر نمیکردم که این وفا به این اندازه خوشایند و دلانگیز باشد.
پرده داری کن تو ای شب کان مه اندر خلوت است
مطربا پیوند کن تو پردهها شاد آمدی
هوش مصنوعی: ای شب، تو پردهدار هستی و در خلوت، نیمه شب روشن است. ای مطرب، تو باید پردهها را به هم پیوند بزنی و شاد باشی که به اینجا آمدهای.
چون به نزد پرده دار شمس تبریزی رسی
بشنوی از شش جهت کای خوش لقا شاد آمدی
هوش مصنوعی: زمانی که به نزد نگهبان پرده شمس تبریزی میرسی، از همه جا میشنوی که چقدر خوشحال و خوشرو آمدهای.
حاشیه ها
1399/07/26 09:09
..
در وهمم نیامد این وفا!..