غزل شمارهٔ ۲۷۸۲
گر شراب عشق کار جان حیوانیستی
عشق شمس الدین به عالم فاش و یک سانیستی
گر نه در انوار غیرت غرق بودی عشق او
حلقه گوش روان و جان انسانیستی
گر نبودی بزم شمس الدین برون از هر دو کون
جام او بر خاک همچون ابر نیسانیستی
ابر نیسان خود چه باشد نزد بحر فضل او
قاف تا قاف از میش خود موج طوفانیستی
آفتاب و ماه را خود کی بدی زهره شعاع
گر نه در رشک خدا سیماش پنهانیستی
گر جمالش ماجرا کردی میان یوسفان
یوسف مصری ابد پابند و زندانیستی
گر نه از لطفش بپرهیزیدمی من گفتمی
کز بهشت لطف او فردوس ریحانیستی
نفس سگ دندان برآوردی گزیدی پای جان
ساقیا گر نه می سرتیز دندانیستی
جام همچون شمع را بر آتش می برفروز
پس بسوز این عقل را گر بیت احزانیستی
درکش آن معشوقه بدمست را در بزم ما
کو ز مکر و عشوهها گوییی که دستانیستی
پس ز جام شمس تبریزی بده یک جرعهای
بعد از آن مر عاشقان را وقت حیرانیستی
غزل شمارهٔ ۲۷۸۱: ساقیا بر خاک ما چون جرعهها میریختیغزل شمارهٔ ۲۷۸۳: ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر شراب عشق کار جان حیوانیستی
عشق شمس الدین به عالم فاش و یک سانیستی
هوش مصنوعی: اگر عشق به مانند شرابی است که روح را زنده میکند، عشق شمسالدین نیز در دنیا شناخته شده و یکنواخت است.
گر نه در انوار غیرت غرق بودی عشق او
حلقه گوش روان و جان انسانیستی
هوش مصنوعی: اگر در نور غیرت غرق نشده بودی، عشق او مانند حلقهای در گوشت و جان توست.
گر نبودی بزم شمس الدین برون از هر دو کون
جام او بر خاک همچون ابر نیسانیستی
نیسان، ماه هفتم است از ماه های سُریانی برابر با اردیبهشت
ابر نیسان خود چه باشد نزد بحر فضل او
قاف تا قاف از میش خود موج طوفانیستی
هوش مصنوعی: در اینجا به این نکته اشاره شده که ابر نیسان (که نمادی از یک پدیده طبیعی و گذراست) در برابر دریای رحمت و فضیلت الهی، چیز چندانی نیست. به بیان دیگر، در مقایسه با انوار و نعمتهای خداوند، هر چه را که انسان تصور کند، حتی اگر بزرگ به نظر برسد، در واقع ناچیز و گذراست. بنابراین، در برابر جلال و عظمت حق، تمام موجودات به مانند امواج طوفانی هستند که به زودی فروکش میکنند و از بین میروند.
آفتاب و ماه را خود کی بدی زهره شعاع
گر نه در رشک خدا سیماش پنهانیستی
هوش مصنوعی: آفتاب و ماه خودشان نمیتوانند برتری زهره را مشخص کنند، چرا که زیبایی زهره به خاطر پوششی است که در پشت آن نهفته است و این زیبایی در حقیقت به خاطر جلوهگری خداوند است.
گر جمالش ماجرا کردی میان یوسفان
یوسف مصری ابد پابند و زندانیستی
هوش مصنوعی: اگر زیباییاش را مطرح کنی، میان زیباییها، تو مانند یوسف مصری همیشه در اسارت و گرفتار خواهی بود.
گر نه از لطفش بپرهیزیدمی من گفتمی
کز بهشت لطف او فردوس ریحانیستی
هوش مصنوعی: اگر از رحمت و لطف او دوری گزینید، من میگویم که بهشت و نعمتهای او در خوشی و راحتی است.
نفس سگ دندان برآوردی گزیدی پای جان
ساقیا گر نه می سرتیز دندانیستی
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر به من شراب نمیدهی و دردم را کاهش نمیدهی، بدان که مانند سگی هستی که فقط دندانش را به نمایش میگذارد و جرات حمله و گاز گرفتن را ندارد. پس پای جان را بگیر و مرا از درد نجات بده.
جام همچون شمع را بر آتش می برفروز
پس بسوز این عقل را گر بیت احزانیستی
هوش مصنوعی: شیشه شراب مانند شمعی است که بر روی آتش میدرخشد، پس اگر این شعر غمگین است، بگذار عقل و اندیشهات را بسوزاند.
درکش آن معشوقه بدمست را در بزم ما
کو ز مکر و عشوهها گوییی که دستانیستی
هوش مصنوعی: عشق و جذابیت آن معشوقه پرشور در جشن و شادی ما نمایان است. او با حرکات و رفتارهای فریبندهاش، به گونهای مینماید که میتوان او را در دستان خود حس کرد.
پس ز جام شمس تبریزی بده یک جرعهای
بعد از آن مر عاشقان را وقت حیرانیستی
هوش مصنوعی: پس از اینکه از جام شمس تبریزی یک جرعه بنوشی، به عاشقان در هنگام سرگشتگی و حیرت کمک کن.