گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۷۹

بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر دسته‌ای
هیچ دیدیت ای مسلمانان غلامی جسته‌ای
یک غلامی ماه رویی مشک بویی فتنه‌ای
وقت نازِش تیزگامی وقت صلح آهسته‌ای
کودکی لعلین قبایی خوش لقایی شکری
سروقدی چشم شوخی چابکی برجسته‌ای
بر کنار او ربابی در کف او زخمه‌ای
می‌نوازد خوش نوایی دلکشی بنشسته‌ای
هیچ کس دارد ز باغ حسن او یک میوه‌ای‌؟
یا ز گلزار جمالش بهر بو گلدسته‌‌ای‌؟
یوسفی کز قیمت او مفلس آمد شاه مصر
هر طرف یعقوب وار از غمزه‌اش دلخسته‌ای
مژدگانی جان شیرین می‌دهم او را حلال
هر کی آرد یک نشان یا نکته‌ای سربسته‌ای

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بانگ می‌زن ای منادی بر سر هر دسته‌ای
هیچ دیدیت ای مسلمانان غلامی جسته‌ای
دسته به معنی مناره است. دسته در لغت به معنای «شبیه دست» است. معماری مناره‌ها به این سبب به شکل دوتایی طراحی شده که بسان دو دست هستند که به سوی آسمان عبادت می‌کنند. (گنبد و گلدسته) در قدیم می‌گفتند: گنبذ و دسته ، یا گنبد و دسته. (در کردی هم گویا دستَه می‌گویند)