گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۸۰

در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
باده تنها نیست این آمیختی آمیختی
بار دیگر توبه‌ها را سوختی درسوختی
بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی
چون بدیدم در سرم سودای تو سودای تو
آمدی در گردنم آویختی آویختی
طره‌های مشک را دربافتی دربافتی
تارهای صبر را بگسیختی بگسیختی
تو اگر منکر شدی گویم نشان گویم نشان
مشک بر شعر سیه می‌بیختی می‌بیختی
ای قدح رخسار من افروختی افروختی
وی غم آخر از دلم بگریختی بگریختی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی
باده تنها نیست این آمیختی آمیختی
هوش مصنوعی: در شرابم چیزی دیگر افزوده‌ای، این نوشیدنی فقط شراب نیست، که آن را با چیزی دیگر ترکیب کرده‌ای.
بار دیگر توبه‌ها را سوختی درسوختی
بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی
هوش مصنوعی: بار دیگر توبه‌هایت را زیر پا گذاشتی و موجب بروز مشکلات و فتنه‌هایی جدید شدی.
چون بدیدم در سرم سودای تو سودای تو
آمدی در گردنم آویختی آویختی
هوش مصنوعی: وقتی در دل خود به یاد تو افتادم، تو به جانم پیوند خوردی و مانند زنجیری به گردنم آویختی.
طره‌های مشک را دربافتی دربافتی
تارهای صبر را بگسیختی بگسیختی
هوش مصنوعی: تو بافتی موهای سیاه را و تارهای صبر را پاره کردی.
تو اگر منکر شدی گویم نشان گویم نشان
مشک بر شعر سیه می‌بیختی می‌بیختی
هوش مصنوعی: اگر تو انکار کنی، من نشانه‌ای را می‌گویم. نشانه‌ای که مانند بوی مشک بر روی شعر تیره و سیاه پاشیده شده است.
ای قدح رخسار من افروختی افروختی
وی غم آخر از دلم بگریختی بگریختی
هوش مصنوعی: ای جام، تو با زیبایی چهره‌ام، دل من را روشن کردی و غم‌هایم، آخر از دل من رفته‌اند.