غزل شمارهٔ ۲۷۶۶
ای بیتو محال جان فزایی
وی در دل و جان ما کجایی
گر نیم شبی زنان و گویان
سرمست ز کوی ما درآیی
جان پیش کشیم و جان چه باشد
آخر نه تو جان جان مایی
در بام فلک درافتد آتش
گر بر سر بام خود برآیی
با روی تو کیست قرص خورشید
تا لاف زند ز روشنایی
هم چشمی و هم چراغ ما را
هم دفع بلا و هم بلایی
در دیده ناامید هر دم
ای دیده دل چه مینمایی
ای بلبل مست از فغانت
میآید بوی آشنایی
مینال که ناله مرهم آمد
بر زخم جراحت جدایی
تا کشف شود ز ناله تو
چیزی ز حقیقت خدایی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بیتو محال جان فزایی
وی در دل و جان ما کجایی
هوش مصنوعی: بدون تو، زندگی امکانپذیر نیست و وجود تو در دل و جان ما احساس میشود، اما تو کجایی؟
گر نیم شبی زنان و گویان
سرمست ز کوی ما درآیی
هوش مصنوعی: اگر شب نیمه، زنان و مردان شاد و خوشحال از سمت کوی ما وارد شوند،
جان پیش کشیم و جان چه باشد
آخر نه تو جان جان مایی
هوش مصنوعی: جان خود را نیز فدای تو میکنیم، اما جان چه ارزشی دارد در حالی که تو خود جان جانها هستی.
در بام فلک درافتد آتش
گر بر سر بام خود برآیی
هوش مصنوعی: اگر آتش در آسمان بر بام خانه تو بیفتد، تو هم باید به سراغ آن بیایی و آن را خاموش کنی.
با روی تو کیست قرص خورشید
تا لاف زند ز روشنایی
هوش مصنوعی: هیچکس به زیبایی تو نیست که بتواند به روشنی تو افتخار کند.
هم چشمی و هم چراغ ما را
هم دفع بلا و هم بلایی
هوش مصنوعی: ناسازگاری و ناهماهنگی در زندگی ما باعث میشود که هم از خطرات محافظت شویم و هم خود را در مقابل مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، آماده کنیم.
در دیده ناامید هر دم
ای دیده دل چه مینمایی
هوش مصنوعی: ای چشم دل، هر لحظه در چشمان ناامید چه چیزی را نشان میدهی؟
ای بلبل مست از فغانت
میآید بوی آشنایی
هوش مصنوعی: ای بلبل، صدای دلانگیز تو موجب میشود بویی آشنا به مشام برسد.
مینال که ناله مرهم آمد
بر زخم جراحت جدایی
هوش مصنوعی: او از درد جدایی مینالد و میگوید که این ناله، به نوعی آرامشبخش و مداوی برای زخمهای ناشی از جداییاش شده است.
تا کشف شود ز ناله تو
چیزی ز حقیقت خدایی
هوش مصنوعی: تا از ناله و شکایت تو، حقیقت هایی درباره خداوند آشکار شود.