غزل شمارهٔ ۲۷۶۰
با دل گفتم چرا چنینی
تا چند به عشق همنشینی
دل گفت چرا تو هم نیایی
تا لذت عشق را ببینی
گر آب حیات را بدانی
جز آتش عشق کی گزینی
ای گشته چو باد از لطافت
پرباد شده چو ساتگینی
چون آب تو جان نقشهایی
چون آینه حسن را امینی
هر جان خسیس کان ندارد
میپندارد که تو همینی
ای آنک تو جان آسمانی
هر چند به صورت از زمینی
ای خرد شکسته همچو سرمه
تو سرمه دیده یقینی
ای لعل تو از کدام کانی
در حلقه درآ که خوش نگینی
ای از تو خجل هزار رحمت
آن دم که چو تیغ پر ز کینی
شمس تبریز صورتت خوش
و اندر معنی چه خوش معینی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با دل گفتم چرا چنینی
تا چند به عشق همنشینی
هوش مصنوعی: با دل خود صحبت کردم و پرسیدم چرا این گونه است، تا کی باید در عشق بمانم و در کنار آن زندگی کنم؟
دل گفت چرا تو هم نیایی
تا لذت عشق را ببینی
هوش مصنوعی: دل میگوید چرا تو هم به این عشق پای نمیگذاری تا طعم و لذت آن را بچشیدی؟
گر آب حیات را بدانی
جز آتش عشق کی گزینی
هوش مصنوعی: اگر ارزش آب حیات را درک کنی، پس چگونه ممکن است آتش عشق را نادیده بگیری؟
ای گشته چو باد از لطافت
پرباد شده چو ساتگینی
هوش مصنوعی: ای که مانند باد سبک و آزاد گشتهای، همچون پرندهای با لطافت و زیبایی.
چون آب تو جان نقشهایی
چون آینه حسن را امینی
هوش مصنوعی: وقتی آب به جان میرسد، نقشهایی که به زیبایی مانند آینه هستند را حفظ میکند.
هر جان خسیس کان ندارد
میپندارد که تو همینی
هوش مصنوعی: هر کسی که درونش بخیل و خودخواه است، فکر میکند تو هم مانند او هستی.
ای آنک تو جان آسمانی
هر چند به صورت از زمینی
هوش مصنوعی: ای کسی که روح تو از آسمان است، هرچند که به شکل زمینی به نظر میرسی.
ای خرد شکسته همچو سرمه
تو سرمه دیده یقینی
هوش مصنوعی: ای عقل ناتوان، تو همانند سرمهای هستی که در چشمهای یقین وجود دارد.
ای لعل تو از کدام کانی
در حلقه درآ که خوش نگینی
هوش مصنوعی: ای لعل زیبا، از کدام معدن به اینجا آمدهای که اینقدر خوشرنگ و زیبا هستی؟
ای از تو خجل هزار رحمت
آن دم که چو تیغ پر ز کینی
هوش مصنوعی: ای که از تو شرمندهام، در آن لحظه که مانند تیغی پر از کینه هستی، هزار رحمت نازل میشود.
شمس تبریز صورتت خوش
و اندر معنی چه خوش معینی
هوش مصنوعی: شمس تبریز، چهرهات زیباست و در عمق معنا هم، چه معناهای زیبایی نهفته است.