گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۵۹

گویم سخن لب تو یا نی
ای لعل لب تو را بها نی
ای گفته ما غلام آن دم
کآنجا همگی توی و ما نی
اینجا که منم به جز خطا نی
وآنجا که توی بجز عطا نی
اینجا گفتن ز روی جسم است
وآنجا همه هستی است جا نی
سیاره همی‌روند پا نی
صد مشک روانه و سقا نی
رنجورانند همچو ایوب
دریافته صحت و دوا نی
بی چشمانند همچو یعقوب
بینا شده چشم و توتیا نی
ره پویانند همچو ماهی
بینند طریق‌ها ضیا نی
از رشک تو من دهان ببستم
شرح تو رسد به منتها نی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گویم سخن لب تو یا نی
ای لعل لب تو را بها نی
هوش مصنوعی: می‌گویم که آیا باید درباره لب‌های تو صحبت کنم یا نه، چرا که هیچ قیمتی برای زیبایی لب‌های تو وجود ندارد.
ای گفته ما غلام آن دم
کآنجا همگی توی و ما نی
هوش مصنوعی: ای گفته ما، ما در آن لحظه که همه جا تو هستی و ما نیستیم، برده و غلام تو هستیم.
اینجا که منم به جز خطا نی
وآنجا که توی بجز عطا نی
هوش مصنوعی: در جایی که من حضور دارم، تنها اشکال و گناه وجود دارد و در جایی که تو هستی، جز بخشش و خوبی نیست.
اینجا گفتن ز روی جسم است
وآنجا همه هستی است جا نی
هوش مصنوعی: در اینجا تنها به ظواهر و اشکال ظاهری اشاره می‌شود، اما در آنجا به واقعیت و ماهیت وجود پرداخته می‌شود.
سیاره همی‌روند پا نی
صد مشک روانه و سقا نی
هوش مصنوعی: سیارات در حال حرکت هستند و در کنار آنها مشک‌ها و سقاها نیز به راه خود ادامه می‌دهند.
رنجورانند همچو ایوب
دریافته صحت و دوا نی
هوش مصنوعی: آسیب‌دیدگان مانند ایوب هستند که نه به درمان رسیده‌اند و نه به سلامتی دست یافته‌اند.
بی چشمانند همچو یعقوب
بینا شده چشم و توتیا نی
هوش مصنوعی: چشم‌ها همچون چشمان یعقوب، که با وجود عدم بینایی، می‌توانند بی‌نهایت بینا باشند. تو نیز می‌توانی با وجود برخی محدودیت‌ها، قدرت‌های خود را شکوفا کنی.
ره پویانند همچو ماهی
بینند طریق‌ها ضیا نی
هوش مصنوعی: ره‌پویان مانند ماهی هستند که راه‌ها را در نور می‌بینند.
از رشک تو من دهان ببستم
شرح تو رسد به منتها نی
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت و حسادت تو، سکوت کرده‌ام و نمی‌خواهم درباره‌ات صحبت کنم، اما داستان و زیبایی‌ات به جایی خواهد رسید که همه خواهند شنید.