غزل شمارهٔ ۲۷۵۲
ای دلبر بیدلان صوفی
حاشا که ز جان بیوقوفی
از هجر دوتا چو لام گشتیم
دلتنگ ز غم چو کاف کوفی
آن دم که به طوف خود بطوفی
وآنگه که به خانه هم به طوفی
ما را بنمای مهر و الفت
چون معدن مهری و الوفی
مکشوف ز کشف توست اسرار
زیرا که کشوف هر کشوفی
آنی که بری خسوف از ماه
آن ماه نهای که در خسوفی
آنی که بری کسوف از شمس
آن شمس نهای که در کسوفی
در آحادیم ای مهندس
تو ساکن خانه الوفی
ای آحادی الوف را باش
کاین جا تو به منزل مخوفی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای دلبر بیدلان صوفی
حاشا که ز جان بیوقوفی
هوش مصنوعی: ای محبوب بیمعنا، هرگز نمیتوانم از جان خود غافل شوم.
از هجر دوتا چو لام گشتیم
دلتنگ ز غم چو کاف کوفی
هوش مصنوعی: از دوری همدیگر به شدت غمگین و دلگیر شدهایم، مانند کاف کوفی که به خاطر مشکلاتش پریشان است.
آن دم که به طوف خود بطوفی
وآنگه که به خانه هم به طوفی
هوش مصنوعی: زمانی که به کار خود مشغول میشوی و در تلاش هستی، در عین حال باید به خانواده و خانهات نیز توجه کنی.
ما را بنمای مهر و الفت
چون معدن مهری و الوفی
هوش مصنوعی: ما را به محبت و دوستی خود آشنا کن، چرا که تو خود سرچشمه مهر و محبت هستی.
مکشوف ز کشف توست اسرار
زیرا که کشوف هر کشوفی
هوش مصنوعی: اسرار به خاطر کشفی که تو داری، روشن شده است؛ زیرا هر نوع کشفی از کشف تو نشأت میگیرد.
آنی که بری خسوف از ماه
آن ماه نهای که در خسوفی
هوش مصنوعی: زمانی که ماه در حال خسوف است، تو دیگر آن ماه درخشان نیستی. در حالتی که سایهای بر تو افتاده، نمیتوانی همانند آن ماهی باشی که در آسمان درخشان است.
آنی که بری کسوف از شمس
آن شمس نهای که در کسوفی
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید در کسوف است، تو در واقع همان شمس نیستی که در کسوف قرار دارد.
در آحادیم ای مهندس
تو ساکن خانه الوفی
هوش مصنوعی: ما همه به نوعی تحت تأثیر تو هستیم، ای مهندس، تو که در خانهای پر از دوستی و محبت سکنی گزیدهای.
ای آحادی الوف را باش
کاین جا تو به منزل مخوفی
هوش مصنوعی: ای تنها دلها، بدانید که این جا برای شما مکانی ترسناک و ناامن است.