گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۵۱

از قصه حال ما نپرسی
وز کشتن عاشقان نترسی
ای گوهر عشق از چه بحری
وی آتش عشق از چه درسی
آنجا که توی کی راه یابد
زان جانب چرخ و عرش و کرسی
ای دل تو دلی نه دیگ آهن
از آتش عشق چند تفسی
جان و دل و نفس هر سه سوزید
تا کی گویم ظلمت نفسی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از قصه حال ما نپرسی
وز کشتن عاشقان نترسی
هوش مصنوعی: از حال و روز ما نپرس و نگران کشته شدن عاشقان نباش.
ای گوهر عشق از چه بحری
وی آتش عشق از چه درسی
هوش مصنوعی: ای جواهر عشق، از کدام دریا آمده‌ای و ای شعله عشق، از کدام درس آموخته‌ای؟
آنجا که توی کی راه یابد
زان جانب چرخ و عرش و کرسی
هوش مصنوعی: در جایی که تو راه پیدا می‌کنی، آن طرف چرخ، عرش و تخت قدرت وجود دارد.
ای دل تو دلی نه دیگ آهن
از آتش عشق چند تفسی
هوش مصنوعی: ای دل، تو مانند دیگ آهن نیستی که فقط از حرارت عشق آسیب ببیند و به تدریج ذوب شود. پس نگران نباش و از عشق نترس؛ عشق تو را قوی‌تر و پایدارتر می‌کند.
جان و دل و نفس هر سه سوزید
تا کی گویم ظلمت نفسی
جان و دل و نفس من همه را در آتش بسوزانید، تا چه زمانی باید بگویم که به خودم ظلم کردم؟

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"از قصه حال ما نپرسی"
با صدای فرشاد جمالی (آلبوم مجنون آن لیلی کجاست)

حاشیه ها

1394/10/23 07:12
حمید حسنی HAMIDHASSANI۱۹۶۸@GMAIL.COM

در بیت آخر، مصراع دوم، «ظلمت نفسی» عبارت عربی است و چنین خوانده می‌شود: «ظَلَمتُ نَفسی» (معنی مصراع: تا کی بگویم که به خود ظلم کرده‌ام؟)

1404/01/29 04:03
سعیده باقری

دقیقاً درست می‌فرمایید. 

1404/01/29 04:03
سعیده باقری

سلام.

من هم وارد گنجور شدم که همین نکته را بگویم چون در آلبومی که از آقای فرشاد جمالی گوش می‌دادم، متوجه این خوانش اشتباه شدم. 

متأسفانه دیدم که در گنجور هم همین اشتباه تکرار شده است. 

بدتر از آن، با اینکه بیش از ۹ سال قبل کسی این خطا را گوشزد کرده، هنوز اصلاح نشده است.