غزل شمارهٔ ۲۷۴۳
رو رو که از این جهان گذشتی
وز محنت و امتحان گذشتی
ای نقش شدی به سوی نقاش
وی جان سوی جان جان گذشتی
بر خور هله از درخت ایمان
کز منزل بیامان گذشتی
در آب حیات رو چو ماهی
کز غربت خاکدان گذشتی
از برج به برج رو چو خورشید
کز انجم آسمان گذشتی
زان کان که بیامدی شدی باز
زین خانه و زین دکان گذشتی
بنما ز کدام راه رفتی
الحق ز ره نهان گذشتی
بر بام جهان طواف کردی
چون آب ز ناودان گذشتی
خاموش کنون که در خموشی
از جمله خامشان گذشتی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رو رو که از این جهان گذشتی
وز محنت و امتحان گذشتی
هوش مصنوعی: به جلو برو و از این دنیا عبور کن، و از دردها و آزمونها عبور کن.
ای نقش شدی به سوی نقاش
وی جان سوی جان جان گذشتی
هوش مصنوعی: تو به زیبایی و هنری تبدیل شدی که خود هنرمند برای تو تصویرگر است و تو به سوی او میروی و جانت را به جان او تقدیم میکنی.
بر خور هله از درخت ایمان
کز منزل بیامان گذشتی
هوش مصنوعی: به سراغ میوههای درخت ایمان برو، چرا که از مکانی ناآرام و ناامن عبور کردهای.
در آب حیات رو چو ماهی
کز غربت خاکدان گذشتی
هوش مصنوعی: در آب حیات مثل ماهی شنا کن که از غم و دوری دنیای خاکی گذشتهای.
از برج به برج رو چو خورشید
کز انجم آسمان گذشتی
هوش مصنوعی: از یک نقطه به نقطهای دیگر مانند خورشید حرکت کن، همانطور که از ستارهها در آسمان عبور میکنی.
زان کان که بیامدی شدی باز
زین خانه و زین دکان گذشتی
هوش مصنوعی: از آنجایی که تو به اینجا آمدی، دوباره از این خانه و این مغازه عبور کردی.
بنما ز کدام راه رفتی
الحق ز ره نهان گذشتی
هوش مصنوعی: به من نشان بده که از کدام مسیر آمدی، زیرا به طور واقعی از راهی پنهان عبور کردی.
بر بام جهان طواف کردی
چون آب ز ناودان گذشتی
هوش مصنوعی: تو مانند آبی که از ناودان پایین میریزد، بر فراز جهان چرخیدی و گردش کردی.
خاموش کنون که در خموشی
از جمله خامشان گذشتی
هوش مصنوعی: الان که در سکوت و آرامش به سر میبری، از کنار همهی کسانی که ساکت و خاموش هستند، عبور کردی.