غزل شمارهٔ ۲۷۲۴
روز ار دو هزار بار میآیی
هر بار چو جان به کار میآیی
از بهر حیات و زنده کردن تو
در عالم چون بهار میآیی
عشاق همه شدند حلوایی
چون شکر قندوار میآیی
می درده و اختیار ما بستان
کز مجلس اختیار میآیی
از خلق جهان کناره میگیرد
آن را که تو در کنار میآیی
خاموش به حضرت تو اولیتر
کز حضرت کردگار میآیی
دیدیم تو را ز دست ما رفتیم
کز عالم پایدار میآیی
ای مرغ ز طاق عرش میپری
وی شیر ز مرغزار میآیی
ای بحر محیط سخت میجوشی
وی موج چه بیقرار میآیی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز ار دو هزار بار میآیی
هر بار چو جان به کار میآیی
هوش مصنوعی: اگر هزار بار در روز بیایی، هر بار به اندازه جانم برایم ارزشمند خواهی بود.
از بهر حیات و زنده کردن تو
در عالم چون بهار میآیی
هوش مصنوعی: تو به مانند بهاری میرسی که برای زندگی و زنده کردن موجودات در این دنیا میآیی.
عشاق همه شدند حلوایی
چون شکر قندوار میآیی
هوش مصنوعی: عاشقان مانند شیرینیهای خوشمزه و نرم شدهاند و تو مانند قند شیرین به ما نزدیک میشوی.
می درده و اختیار ما بستان
کز مجلس اختیار میآیی
هوش مصنوعی: مینوشی و تمام قدرت و انتخاب ما را از ما میگیری، چون تو خود از مکانی میآیی که انتخاب در آن وجود ندارد.
از خلق جهان کناره میگیرد
آن را که تو در کنار میآیی
هوش مصنوعی: آن کس که تو در کنارش هستی، از مردم دنیا فاصله میگیرد.
خاموش به حضرت تو اولیتر
کز حضرت کردگار میآیی
هوش مصنوعی: نزد تو خاموش ماندن بهتر است تا اینکه از جانب خداوند سخن بگویم.
دیدیم تو را ز دست ما رفتیم
کز عالم پایدار میآیی
هوش مصنوعی: ما تو را دیدیم و از دست تو رفتیم، زیرا تو از دنیای پایدار به سوی ما میآیی.
ای مرغ ز طاق عرش میپری
وی شیر ز مرغزار میآیی
هوش مصنوعی: ای پرندهای که از ارتفاع آسمان فرود میآیی و ای شیری که از دشتها میآیی.
ای بحر محیط سخت میجوشی
وی موج چه بیقرار میآیی
هوش مصنوعی: ای دریا که به شدت در حال تلاطم هستی و ای موجی که با چه هیجانی به سمت ما میآیی.