گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۲۱

نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی
نه محرم درد ما را هیچ آهی
نه همدم آه ما را هیچ جانی
نه آن گوهر که از دریا برآمد
نه آن دریا که آرامد زمانی
نه آن معنی که زاید هیچ حرفی
نه آن حرفی که آید در بیانی
معانی را زبان چون ناودان است
کجا دریا رود در ناودانی
جهان جان که هر جزوش جهان است
نگنجد در دهان هرگز جهانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی
هوش مصنوعی: نه کسی می‌تواند به درستی احساسات درونی ما را بازگو کند و نه رازهای دل ما قابل توضیح و بیان است.
نه محرم درد ما را هیچ آهی
نه همدم آه ما را هیچ جانی
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در درد و رنج ما شریک نیست، نه کسی هست که به آه و ناله‌ ما گوش دهد و نه کسی که در این احساسات ما را هم‌درد بداند.
نه آن گوهر که از دریا برآمد
نه آن دریا که آرامد زمانی
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نه تنها جواهراتی که از دریا به دست می‌آیند ارزشمند هستند، بلکه خود دریا نیز که موقتی آرام است، ارزش خاصی دارد. به عبارت دیگر، هم خود گوهر و هم دریا هر کدام در جای خود اهمیت دارند و نمی‌توان یکی را بر دیگری ترجیح داد.
نه آن معنی که زاید هیچ حرفی
نه آن حرفی که آید در بیانی
هوش مصنوعی: نه چیزی است که بخواهد حرفی اضافی داشته باشد، نه آن چیزی که فقط در یک بیان بیاید و خلاصه شود.
معانی را زبان چون ناودان است
کجا دریا رود در ناودانی
هوش مصنوعی: معانی مانند آب در دریا هستند و زبان همچون ناودانی است که این معانی را به مخزن می‌برد. در واقع، زبان اجازه می‌دهد تا این معانی به ما انتقال یابند، اما خود زبان نمی‌تواند به تنهایی به عمق آن مفاهیم دست یابد.
جهان جان که هر جزوش جهان است
نگنجد در دهان هرگز جهانی
هوش مصنوعی: جهان، وجودی است که هر بخش آن خود دنیایی مستقل است و هیچ‌گاه نمی‌توان تمامی آن را در یک دهان گنجاند.

حاشیه ها

1396/10/09 13:01
نادر..

نه محرم درد ما را هیچ آهی
نه همدم آه ما را هیچ جانی..