گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰۸

تو هر روزی از آن پشته برآیی
کنی مر تشنه جانان را سقایی
تو هر صبحی جهان را نور بخشی
که جان جان خورشید سمایی
مباد آن روز کز تو بازماند
دو دیده‌ای چراغ و روشنایی
تو دریایی و می‌گویی جهان را
درآ در من بیاموز آشنایی
لب و لنج کفوری را دریدی
بدان دریای امواج عطایی
گشادی چشم و گوش خاکیان را
همه حیران که چون بر می‌گشایی
گلوی جان بسوزید از حلاوت
چنین شیرین چنین حلوا چرایی
اگر چون آسیا گردم شب و روز
ز تو باشد که آب آسیایی
وگر این آسیا جوید سکونت
ز چرخ تو نمی‌یابد رهایی
هر آن سنگی که در چرخش کشیدی
بیابد کان بیابد کیمیایی
به تو جنبد جهان جان جهانی
اگر چه او نداند که کجایی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو هر روزی از آن پشته برآیی
کنی مر تشنه جانان را سقایی
هوش مصنوعی: هر روزی که از آن تپه بالا بیایی، تشنه‌دلان را سیراب خواهی کرد.
تو هر صبحی جهان را نور بخشی
که جان جان خورشید سمایی
هوش مصنوعی: تو هر صبح، با نور خود به جهان زندگی و روشنی می‌بخشی، گویی که جان خورشید در آسمان هستی.
مباد آن روز کز تو بازماند
دو دیده‌ای چراغ و روشنایی
هوش مصنوعی: نکند آن روزی برسد که چشمانم از تو خالی شوند و روشنایی و روشنی زندگی‌ام را از دست بدهم.
تو دریایی و می‌گویی جهان را
درآ در من بیاموز آشنایی
هوش مصنوعی: تو مثل دریا هستی و می‌گویی که می‌خواهی به من یاد بدهی که چطور با جهان آشنا شوم.
لب و لنج کفوری را دریدی
بدان دریای امواج عطایی
هوش مصنوعی: با دقت و شجاعت، مرزهای محدود را در هم شکستی تا به وسعت و امکانات جدیدی دست یابی.
گشادی چشم و گوش خاکیان را
همه حیران که چون بر می‌گشایی
هوش مصنوعی: چشم و گوش انسان‌های خاکی همواره در حیرت‌اند که چگونه تو این‌قدر آگاهی و بصیرت داری.
گلوی جان بسوزید از حلاوت
چنین شیرین چنین حلوا چرایی
هوش مصنوعی: جان را به خاطر لذتی که این شیرینی دارد، به آتش می‌کشم. چرا که این حلاوت بسیار دوست‌داشتنی است.
اگر چون آسیا گردم شب و روز
ز تو باشد که آب آسیایی
هوش مصنوعی: اگر شب و روز مانند آسیاب بچرخم، دلیل آن این است که تو آب و انرژی من هستی.
وگر این آسیا جوید سکونت
ز چرخ تو نمی‌یابد رهایی
هوش مصنوعی: اگر این آسیاب به دنبال آرامش باشد، از چرخ زندگی هرگز رهایی نخواهد یافت.
هر آن سنگی که در چرخش کشیدی
بیابد کان بیابد کیمیایی
هوش مصنوعی: هر سنگی که در طول زمان به چرخش درآوردی، در نهایت به یک گنج ارزشمند تبدیل می‌شود.
به تو جنبد جهان جان جهانی
اگر چه او نداند که کجایی
هوش مصنوعی: جهان به خاطر تو به حرکت درمی‌آید و زندگی می‌کند، حتی اگر خودت ندانی در کجای آن قرار داری.

حاشیه ها

1400/01/20 20:04
بهرام نامدار علی‌آبادی

سلام ، چندین بار برای مصرع دوم بیت سوم حاشیه نوشتم ولی درج نشد