گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰۳

ز مهجوران نمی‌جویی نشانی
کجا رفت آن وفا و مهربانی
در این خشکی هجران ماهیانند
بیا ای آب بحر زندگانی
برون آب ماهی چند ماند
چه گویم من نمی‌دانم تو دانی
کی باشم من که مانم یا نمانم
تو را خواهم که در عالم بمانی
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جان جان جانی
مرا گویی خمش نی توبه کردی
که بگذاری طریق بی‌زبانی
به خاک پای تو باخود نبودم
ز مستی و شراب و سرگرانی
به خاموشی به از خنبی نباشم
نمی‌ماند می اندر خم نهانی
شراب عشق جوشانتر شرابی است
که آن یک دم بود این جاودانی
رخ چون ارغوانش آن کند آن
که صد خم شراب ارغوانی
دگر وصف لبش دارم ولیکن
دهان تو بسوزد گر بخوانی
عجب مرغابی آمد جان عاشق
که آرد آب ز آتش ارمغانی
ز آتش یافت تشنه ذوق آبش
کند آتش به آبش نردبانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز مهجوران نمی‌جویی نشانی
کجا رفت آن وفا و مهربانی
هوش مصنوعی: از کسانی که دور افتاده‌اند، نشانه‌ای نمی‌طلبی. کجا رفته است آن وفاداری و مهربانی؟
در این خشکی هجران ماهیانند
بیا ای آب بحر زندگانی
هوش مصنوعی: در این دنیای بی‌آبی و جدایی، مانند ماهیانی که در خشکی می‌خشکند، بیا و به ما امید زندگی بده.
برون آب ماهی چند ماند
چه گویم من نمی‌دانم تو دانی
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که ماهی از آب بیرون مانده، نمی‌دانم چه بگویم، اما تو خود می‌دانی.
کی باشم من که مانم یا نمانم
تو را خواهم که در عالم بمانی
هوش مصنوعی: من کیستم که تأثیرگذار بر وجود تو باشم؟ من تو را می‌خواهم تا در این جهان باقی بمانی.
هزاران جان ما و بهتر از ما
فدای تو که جان جان جانی
هوش مصنوعی: جان‌ها و حتی بهتر از ماها حاضرند فدای تو شوند، چون تو سرچشمه وجود و حیات واقعی هستی.
مرا گویی خمش نی توبه کردی
که بگذاری طریق بی‌زبانی
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که خاموشی را برگزیده‌ای و از گفتن دست کشیده‌ای، اما آیا واقعاً توانسته‌ای عهدی برای خود ببندی که در این راه قدم بگذاری؟
به خاک پای تو باخود نبودم
ز مستی و شراب و سرگرانی
هوش مصنوعی: من به خاطر مستی و شراب و سرگرمی، توجهی به خاک پای تو نداشتم و خودم را گم کرده بودم.
به خاموشی به از خنبی نباشم
نمی‌ماند می اندر خم نهانی
هوش مصنوعی: بهتر است که در خاموشی بمانم، زیرا در آن صورت نیازی به پنهان‌کاری ندارم.
شراب عشق جوشانتر شرابی است
که آن یک دم بود این جاودانی
هوش مصنوعی: عشق مانند نوشیدنی‌ای است که سرشارتر و پرشورتر از هر شرابی دیگر است و تنها یک لحظه از آن موجودیت جاودانه و بی‌پایانی دارد.
رخ چون ارغوانش آن کند آن
که صد خم شراب ارغوانی
هوش مصنوعی: چهره‌اش چون گل ارغوان است و این زیبایی را فقط کسی می‌تواند درک کند که صد جام شراب ارغوانی نوشیده باشد.
دگر وصف لبش دارم ولیکن
دهان تو بسوزد گر بخوانی
هوش مصنوعی: من توصیف دیگری از لبان او دارم، اما اگر تو بخوانی، باید دهانت بسوزد.
عجب مرغابی آمد جان عاشق
که آرد آب ز آتش ارمغانی
هوش مصنوعی: چقدر شگفت‌انگیز است که این پرنده عاشق می‌تواند از آتش، آب بیاورد و هدیه‌ای بسازد.
ز آتش یافت تشنه ذوق آبش
کند آتش به آبش نردبانی
هوش مصنوعی: از آتش، تشنه‌ی آب برمی‌آید، پس آتش، نردبانی می‌شود تا به آب برسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷۰۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/11/23 09:01
نادر..

کی باشم من که مانم یا نمانم
تو را خواهم که در عالم بمانی...

1399/11/14 09:02

از گردانندگان سایت نهایت سپاس، همیشه وهمه روزه استفاده از این سایت لذت بخش است