گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰

افدی قمرا لاح علینا و تلالا
ما احسنه رب تبارک و تعالی
قد حل بروحی فتضاعفت حیاه
و الیوم نای عنی عزا و جلالا
ادعوه سرارا و انادیه جهارا
ان ابدلنی الصبوه طیفا و خیالا
لو قطعنی دهری لا زلت انادی
کی تخترق الجب و یروین وصالا
لا مل من العشق و لو مر قرون
حاشاه ملالا بی‌حاشای ملالا
العاشق حوت و هوی العشق کبحر
هل مل اذا ما سکن الحوت زلالا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۷۰ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1398/10/28 13:12
سمیه

خواهشمندم معنی ابیات این شعر دو در نظرات درج کنید.
سپاسگذارم

1400/07/26 06:09
آیه الهی

ماه را بیرون آوردی و مهتاب بر ما درخشید آشکارا

احسنت بر تو خدای تبارک و تعالا 

 

که شاید اگر رها کند روحم، بی‌نهایت کند زندگی را

که امروز گرامی و عزیز کند، نجوای روحم را

 

فریاد دعوت زدم، پنهانی جهانی را 

که به حقیقت تبدیل کن، این رویای رنگارنگ همیشه جوانی را

 

گر ببری ز همه روزگارم هرگز گم نشود، صدای ناله‌هایم

کی گذری ز پیشانی، در رویت دوچشم، وصالم را 

 

هیچ خستگی ز عشق نیست، حتی اگر تلخی دراز شود قرن‌ها را

دور است از او ملالت، بی اوست همه ملالت 

 

عاشق ماهی و ، هوای عشق نهنگ عظیم

کجا خسته می‌شود ماهی عاشق، حتی در آبی که زلال نیست 

1403/06/27 12:08
نور

با سلام فکر میکنم بیت آخر، «کبحر» درست است.

یعنی: عاشق همچون ماهی است و عشق همچون دریا. آیا ماهی در آبِ زلال احساس دلتنگی می‌کند؟!