غزل شمارهٔ ۲۶۷۵
بیاموز از پیمبر کیمیایی
که هر چت حق دهد میده رضایی
همان لحظه در جنت گشاید
چو تو راضی شوی در ابتلایی
رسول غم اگر آید بر تو
کنارش گیر همچون آشنایی
جفایی کز بر معشوق آید
نثارش کن به شادی مرحبایی
که تا آن غم برون آید ز چادر
شکرباری لطیفی دلربایی
به گوشه چادر غم دست درزن
که بس خوب است و کردهست او دغایی
در این کو روسبی باره منم من
کشیده چادر هر خوش لقایی
همه پوشیده چادرهای مکروه
که پنداری که هست او اژدهایی
من جان سیر اژدرها پرستم
تو گر سیری ز جان بشنو صلایی
نبیند غم مرا الا که خندان
نخوانم درد را الا دوایی
مبارکتر ز غم چیزی نباشد
که پاداشش ندارد منتهایی
به نامردی نخواهی یافت چیزی
خمش کردم که تا نجهد خطایی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیاموز از پیمبر کیمیایی
که هر چت حق دهد میده رضایی
هوش مصنوعی: از پیامبر بیاموز که مانند طلا ارزشمند است، زیرا هر چه حق بدهی، رضایت هم میگیری.
همان لحظه در جنت گشاید
چو تو راضی شوی در ابتلایی
هوش مصنوعی: در آن لحظه که رضایت تو حاصل شود، در بهشت باز میشود.
رسول غم اگر آید بر تو
کنارش گیر همچون آشنایی
هوش مصنوعی: اگر کسی که غم و اندوه را به تو میآورد، به نزد تو آمد، او را همچون یک دوست و آشنا در آغوش بگیر.
جفایی کز بر معشوق آید
نثارش کن به شادی مرحبایی
هوش مصنوعی: هر ظلم و بیمحبتی که از طرف محبوب به تو میرسد، با خوشحالی و با رویکردی مثبت به او پاسخ بده.
که تا آن غم برون آید ز چادر
شکرباری لطیفی دلربایی
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن اندوه از پرده شیرین و نرم بیرون نیاید، دلربایی و زیبایی وجود دارد.
به گوشه چادر غم دست درزن
که بس خوب است و کردهست او دغایی
هوش مصنوعی: به گوشه چادر غم دست بزن، چون او کار بسیار زیبایی انجام داده است.
در این کو روسبی باره منم من
کشیده چادر هر خوش لقایی
هوش مصنوعی: در این مکان، من به عنوان یک زن باکره حاضر هستم و هر زیبای خوشلباسی را به خود جلب میکنم.
همه پوشیده چادرهای مکروه
که پنداری که هست او اژدهایی
هوش مصنوعی: همه عدهای در چادرهای ناپسند پوشیدهاند، طوری که گویی او یک اژدهاست.
من جان سیر اژدرها پرستم
تو گر سیری ز جان بشنو صلایی
هوش مصنوعی: من جان اژدهای سیری را میپرستم، اگر تو از جان سیر شدهای، صدایی را بشنو.
نبیند غم مرا الا که خندان
نخوانم درد را الا دوایی
هوش مصنوعی: هیچکس غم مرا نخواهد دید مگر اینکه بخندم و درد را جز با دارویی که خودم برایش میسازم برطرف نمیکنم.
مبارکتر ز غم چیزی نباشد
که پاداشش ندارد منتهایی
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در دنیا به اندازه غم مبارک نیست، زیرا هیچ نتیجۀ منفی برای آن وجود ندارد.
به نامردی نخواهی یافت چیزی
خمش کردم که تا نجهد خطایی
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانی چیزی را که از روی ناپاکی به دست آمده، به سالمی و درستی پیدا کنی؛ زیرا من به خاطر خطایی که ممکن است پیش آید، خاموش و ساکت ماندم.
حاشیه ها
1392/02/29 22:04
امین کیخا
پاداش در اصل پاداشن بوده و پیشتر پاد دهشن یعنی جواب نیکی و پاد سخن که پاسخ می شود و جواب سخن است
1401/09/03 08:12
محسن جهان
تفسیر ابیات ۱ و ۲ فوق:
میفرماید: ای انسان کیمیا و پند بزرگی را از حضرت محمد (ص) فراگیر، که هر آنچه خداوند مقدر ساخته و به تو عطا میکند پذیرا باش و سرپیچی مکن.
و چون در آزمایش او سربلند شدی و موجب رضایت ذات احدیت گردیدی، همان لحظه درهای بهشت برایت باز شده و خرد الهی در کارهایت جاری میگردد.