گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۶

هَیَّج نومی و نفی ریح علی الغور هفا
اذکرنی و امضه طیب زمان سلفا
یا رشا الحاظه صیرن روحی هدفا
یا قمرا الفاظه اورثن قلبی شرفا
شوقَنی ذوقَنی ادرِکنی اضحِکنی
افقِرنی اشکِرنی صاحب جود و علا
اذا حدا طیبنی و ان بدا غیبنی
و ان نای شیبنی لا زال یوم الملتقی
اکرم بحبی سامیا اضحی لصید رامیا
حتی رمی باسهم فیهن سقمی و شفا
یا قمر الطوارق تاجا علی المفارق
لاح من المشارق بدل لیلتی ضحی
لاح مفاز حسن یفتح عنها الوسن
یا ثَقَتی لا تَهِنوا وَاعتَجِلوا مُغتَنِما
یا نَظَری صل لما غمضت عنه النظرا
اغضبه فاستترا عاد الی ما لا یری
کُن دنفا مُقتَرِبا مُمتَثِلا مُضطَرِبا
مُنتَقِلا مُغتَرِبا مثل شهاب فی السما
یا مَن یری و لا یری زال عن العین الکری
قلبی عشیق للسری فَانتَهِضوا لماورا

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هَیَّج نومی و نفی ریح علی الغور هفا
اذکرنی و امضه طیب زمان سلفا
هوش مصنوعی: هیچ خواب و راحتی در دل نیست و بوی خوشی از او نمی‌آید. مرا به یاد آور و با یاد شیرین وقتی که پیش از این بودیم، ادامه بده.
یا رشا الحاظه صیرن روحی هدفا
یا قمرا الفاظه اورثن قلبی شرفا
هوش مصنوعی: ای چشمان نیکو که روح مرا هدف کرده‌اید، یا ای ماه نورانی که شرافت را به قلب من ارزانی داشته‌اید.
شوقَنی ذوقَنی ادرِکنی اضحِکنی
افقِرنی اشکِرنی صاحب جود و علا
هوش مصنوعی: این شعر به حالت‌های مختلف احساسات و خواسته‌های انسانی اشاره دارد. گویا شخصی از معشوق یا کسی دیگر خواسته‌هایی دارد؛ از جمله خواهش برای شادی، بخشش، و فقر. در کنار این خواسته‌ها، اشاره به نعمت‌ها و صفات خوب نیز وجود دارد. این ابیات نشان‌دهنده‌ی امید و آرزوهای انسانی به خاطر وجود یک فرد بخشنده و با فضیلت است.
اذا حدا طیبنی و ان بدا غیبنی
و ان نای شیبنی لا زال یوم الملتقی
هوش مصنوعی: اگر کسی به من نیکی کند و اگر کسی از حضور من دوری کند و اگر اتفاقی در زندگی‌ام بیفتد، روزی که دوباره همدیگر را ملاقات کنیم، همچنان در یاد و خاطر من باقی خواهد ماند.
اکرم بحبی سامیا اضحی لصید رامیا
حتی رمی باسهم فیهن سقمی و شفا
هوش مصنوعی: در احسان و نیکی به من، ای محبوب، چنان باش که در روزی که قصد شکار دارم، حتی تیرهای نجاتم را به سوی بیماری و درمانم پرتاب کنی.
یا قمر الطوارق تاجا علی المفارق
لاح من المشارق بدل لیلتی ضحی
هوش مصنوعی: ای ماهی که بر سر افراز شده و درخشش تو از سمت شرق به وضوح دیده می‌شود، روزی را به جای شب من روشن کردی.
لاح مفاز حسن یفتح عنها الوسن
یا ثَقَتی لا تَهِنوا وَاعتَجِلوا مُغتَنِما
هوش مصنوعی: ای عشق، در این راه زیبا و دل‌انگیز، درها به روی ما گشوده می‌شود. ای دلیران، ناامید نشوید و با شتاب به جلو بروید تا از این فرصت‌های خوب بهره‌برداری کنید.
یا نَظَری صل لما غمضت عنه النظرا
اغضبه فاستترا عاد الی ما لا یری
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که وقتی به چیزی که از آن غافل شده‌ایم و نباید توجه کنیم، دوباره برمی‌گردیم و به آن توجه می‌کنیم که به ما آسیب برساند یا ناراحت‌مان کند. به عبارت دیگر، از چیزی که دیده نمی‌شود و شاید بهتر باشد که به آن فکر نکنیم، دوباره به آن بازمی‌گردیم و در نتیجه باعث بروز دردسر برای خود می‌شویم.
کُن دنفا مُقتَرِبا مُمتَثِلا مُضطَرِبا
مُنتَقِلا مُغتَرِبا مثل شهاب فی السما
هوش مصنوعی: به خودت فشار بیاور تا به هدف نزدیک‌تر شوی، با انگیزه و عزم راسخ حرکت کن، حتی اگر در شرایط دشوار هستی و در حال تغییر موقعیت. مانند شهابی که در آسمان می‌درخشد و مسیرش را مشخص می‌کند.
یا مَن یری و لا یری زال عن العین الکری
قلبی عشیق للسری فَانتَهِضوا لماورا
هوش مصنوعی: ای کسی که می‌بیند و دیده نمی‌شود، از نظرها پنهان است. قلب من عاشق پنهان‌کاری است، پس برخیزید و به ماورای آنچه می‌بینید بپردازید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۶ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1399/04/17 13:07
فاطمه علیان

بیت نخست و امضه نادرست است این واژه ( وامضه) به معنای درخشش آن است و به نادرست واو از آن جدا شده است ، مصرع دوم بدین معنی است=درخشش آن خوشی روزگاری را که گذشته بود را به یاد آورد( سلفا: نیز نقش حال دارد و منصوب است)

1399/04/17 13:07
فاطمه علیان

در بیت ششم لاتهنوا و اعتجلوا اشتباه تصحیح شده اند، این دو واژه جمع مذکر غائب نیستند ، بلکه و آن برای مد و حفظ وزن شعر و تاکید بر سستی نورزیدن و عجله کردن است و مصحح به غلط الف جمع را بدان افزوده ، شاهد مدعا نیز علاوه بر عدم حضور مرجع ضمیر است، واژه مغتنما که حال می باشد نیز به شمار می رود ، حال باید در عدد با ذوالحال مطابقت کند و حال آن که مطابقتی میان این اسم مفرد و ضمیر جمع دیده نمی شود

1403/02/26 03:04
وحید نجف آبادی

درود ارادت، از اساتیدی که عربی میدونن تقاضا دارم غزل هایی ک عربی هستند رو به فارسی ترجمه کنند ممنون