گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۵۶

نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی
برهنه شد ز صد پرده دل و عشق
نشسته دو به دو جانی و جانی
میان هر دو گر جبریل آید
نباشد ز آتشش یک دم امانی
به هر لحظه وصال اندر وصالی
به هر سویی عیان اندر عیانی
ببینی تو چه سلطانان معنی
به گوشه بامشان چون پاسبانی
سرشته وصل یزدان کوه طور است
در آن کان تاب نارد یک زمانی
اگر صد عقل کل بر هم ببندی
نگردد بامشان را نردبانی
نشانی‌های مردان سجده آرد
اگر زان بی‌نشان گویم نشانی
از آن نوری که حرف آن جا نگنجد
تو را این حرف گشته ارمغانی
کمر شد حرف‌ها از شمس تبریز
بیا بربند اگر داری میانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه آتش‌های ما را ترجمانی
نه اسرار دل ما را زبانی
هوش مصنوعی: نه هیچ کس نمی‌تواند آتش عشق و احساسات ما را به درستی بیان کند، و نه کسی قادر است رازهای دل ما را به زبان آورد.
برهنه شد ز صد پرده دل و عشق
نشسته دو به دو جانی و جانی
هوش مصنوعی: دل از تمام پرده‌های پوشاننده خود آزاد شد و عشق در کنار هم، دو روح را به هم پیوند داده است.
میان هر دو گر جبریل آید
نباشد ز آتشش یک دم امانی
هوش مصنوعی: اگر میان دو نفر جدال و نزاعی باشد، حتی اگر جبرئیل هم بیاید، نمی‌تواند از آتش آن تیرگی و تنش یک لحظه هم آرامش بیاورد.
به هر لحظه وصال اندر وصالی
به هر سویی عیان اندر عیانی
هوش مصنوعی: در هر لحظه که به وصال می‌رسی، در واقع به unir می‌رسید و در هر جا که نگاه کنی، همچنان نشانه‌های وصال را مشاهده می‌کنی.
ببینی تو چه سلطانان معنی
به گوشه بامشان چون پاسبانی
هوش مصنوعی: جمله بیان می‌کند که وقتی به بالای بام سلطانانی نگاه می‌کنی، متوجه می‌شوی که آنجا مانند پاسبانی است که برای نگهبانی آماده شده است. به نوعی به تأمل و دقت در اعمال و رفتار آنها اشاره دارد.
سرشته وصل یزدان کوه طور است
در آن کان تاب نارد یک زمانی
هوش مصنوعی: پیوند و ارتباط با خدای بزرگ مانند کوه طور است و در آن مکان، هیچ تاب و نوری وجود ندارد که لحظه‌ای درخشش پیدا کند.
اگر صد عقل کل بر هم ببندی
نگردد بامشان را نردبانی
هوش مصنوعی: اگر تمام عقل‌ها و دانش‌ها را کنار هم بگذاری، باز هم نمی‌توانی به اوج و بالای آنها دست یابی.
نشانی‌های مردان سجده آرد
اگر زان بی‌نشان گویم نشانی
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درباره ویژگی‌های مردان سخن بگویم، باید بگویم که آن‌ها در سجده‌هاشان نشان‌دار هستند؛ اما اگر از کسی که بی‌نشان است صحبت کنم، نمی‌توانم نشانی از او پیدا کنم.
از آن نوری که حرف آن جا نگنجد
تو را این حرف گشته ارمغانی
هوش مصنوعی: از آن نوری که مفهومش فراتر از کلمات است، این سخن برای تو مانند یک هدیه شده است.
کمر شد حرف‌ها از شمس تبریز
بیا بربند اگر داری میانی
هوش مصنوعی: از شمس تبریز، سخنان و گفتگوها به حدی زیاد شده که کمرش را به درد آورده است. اگر میان‌جی یا واسطه‌ای داری، او را بیاور و این مشکلات را حل کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۵۶ به خوانش فاطمه زندی