گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۵۵

تو نقشی نقش بندان را چه دانی
تو شکلی پیکری جان را چه دانی
تو خود می‌نشنوی بانگ دهل را
رموز سر پنهان را چه دانی
هنوز از کات کفرت خود خبر نیست
حقایق‌های ایمان را چه دانی
هنوزت خار در پای است بنشین
تو سرسبزی بستان را چه دانی
تو نامی کرده‌ای این را و آن را
از این نگذشته‌ای آن را چه دانی
چه صورت‌هاست مر بی‌صورتان را
تو صورت‌های ایشان را چه دانی
زنخ کم زن که اندر چاه نفسی
تو آن چاه زنخدان را چه دانی
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی قدر باران را چه دانی
سیه کاری مکن با باز چون زاغ
تو باز چتر سلطان را چه دانی
سلیمانی نکردی در ره عشق
زبان جمله مرغان را چه دانی
نگهبانی است حاضر بر تو سبحان
تو حیوانی نگهبان را چه دانی
تو را در چرخ آورده‌ست ماهی
تو ماه چرخ گردان را چه دانی
تجلی کرد این دم شمس تبریز
تو دیوی نور رحمان را چه دانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو نقشی نقش بندان را چه دانی
تو شکلی پیکری جان را چه دانی
هوش مصنوعی: تو که به هنر تزئین و طراحی آشنا نیستی، چگونه می‌توانی درک کنی که جان و روح چه شکلی دارند؟
تو خود می‌نشنوی بانگ دهل را
رموز سر پنهان را چه دانی
هوش مصنوعی: تو خود صدای دهل را می‌شنوی، اما از رازهای نهان خبر نداری.
هنوز از کات کفرت خود خبر نیست
حقایق‌های ایمان را چه دانی
هوش مصنوعی: تو هنوز از گناهانی که انجام می‌دهی، اطلاعات دقیقی نداری؛ پس چگونه می‌توانی حقیقت‌های ایمان را بشناسی؟
هنوزت خار در پای است بنشین
تو سرسبزی بستان را چه دانی
هوش مصنوعی: هنوز زخم‌ها و ناراحتی‌هایی در وجودت وجود دارد، پس بهتر است که به زیبایی‌ها و نعمت‌های زندگی توجه کنی و از آنها لذت ببری. تو از آنچه در اطرافت می‌گذرد و شادی‌ها و زیبایی‌ها، آگاهی نداری.
تو نامی کرده‌ای این را و آن را
از این نگذشته‌ای آن را چه دانی
هوش مصنوعی: تو به چیزهایی که نام گذاری کرده‌ای، توجه کردی و به چیزهای دیگر که از دست داده‌ای نگاهی نکرده‌ای، پس چه چیزی را realmente می‌دانی؟
چه صورت‌هاست مر بی‌صورتان را
تو صورت‌های ایشان را چه دانی
هوش مصنوعی: چه چهره‌هایی دارد آن کس که بی‌چهره است، تو چگونه می‌توانی چهره‌های آن‌ها را بشناسی؟
زنخ کم زن که اندر چاه نفسی
تو آن چاه زنخدان را چه دانی
هوش مصنوعی: عزیزم، از زدن تصویر صورتت بپرهیز، زیرا تو نمی‌دانی که چقدر عمیق و پرخطر است.
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی قدر باران را چه دانی
هوش مصنوعی: درخت سبز می‌داند که باران چقدر برایش ارزشمند است، اما تو که در خشکی هستی، این ارزش را نمی‌فهمی.
سیه کاری مکن با باز چون زاغ
تو باز چتر سلطان را چه دانی
هوش مصنوعی: سیاهکاری نکن، زیرا اگر با پرنده‌ای دیگر مانند زاغ گلاویز شوی، چه می‌دانی که چتر پادشاه را چگونه خواهد بود؟
سلیمانی نکردی در ره عشق
زبان جمله مرغان را چه دانی
هوش مصنوعی: اگر در مسیر عشق مانند سلیمان نباشی، پس چگونه می‌توانی زبان تمام پرندگان را بفهمی و عرفان واقعی را دریابی؟
نگهبانی است حاضر بر تو سبحان
تو حیوانی نگهبان را چه دانی
هوش مصنوعی: نگهبانی همیشه در کنار توست و این نشان‌دهنده‌ی تقدس و روحانی بودن توست؛ اما تو چه می‌دانی که این نگهبان چه ویژگی‌ها و قدرت‌هایی دارد؟
تو را در چرخ آورده‌ست ماهی
تو ماه چرخ گردان را چه دانی
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره می‌شود که تو به دور از آگاهی و دانش، در حال گردش و حرکت هستی و این حرکت به وسیله‌ نیروهایی است که در اطرافت وجود دارد. به عبارت دیگر، تو در دایره‌ای از رویدادها و تغییرات قرار داری که شاید درک و شناخت کامل آن را نداشته باشی.
تجلی کرد این دم شمس تبریز
تو دیوی نور رحمان را چه دانی
هوش مصنوعی: در این لحظه، نور الهی از شمس تبریز تابید، تو چه می‌دانی درباره‌ی این موجود نورانی و روحانی که به شکل یک دیو نمایان شده است؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۵۵ به خوانش علی اسلامی مذهب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"تو نقشی"
با صدای پژمان واثقی (آلبوم تو نقشی)

حاشیه ها

1396/03/04 12:06
بردبار وحید

سلام
در بیت سوم واژه کات نادرست است
شکل درست آن " کفر "

مولوی، دیوان شمس، غزل شماره 2655

تو نقشی نقش بندان را چه دانی؟
تو شکلی پیکری جان را چه دانی؟
تو خود می‌نشنوی بانگ دهل را
رموز سرِّ پنهان را چه دانی؟
هنوز از کاف کفرت خود خبر نیست
حقایق‌های ایمان را چه دانی؟
هنوزت خار در پای است بنشین
تو سرسبزی بستان را چه دانی؟
تو نامی کرده‌ای این را و آن را
از این نگذشته‌ای آن را چه دانی؟
چه صورت‌هاست مر بی‌صورتان را
تو صورت‌های ایشان را چه دانی؟
زنخ کم زن که اندر چاه نفسی
تو آن چاه زنخدان را چه دانی؟
درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی قدر باران را چه دانی؟
سیه کاری مکن با باز چون زاغ
تو باز چتر سلطان را چه دانی؟
سلیمانی نکردی در ره عشق
زبان جمله مرغان را چه دانی؟
نگهبانی است حاضر بر تو سبحان
تو حیوانی نگهبان را چه دانی؟
تو را در چرخ آورده‌ست ماهی
تو ماه چرخ گردان را چه دانی؟
تجلی کرد این دم شمس تبریز
تو دیوی نور رحمان را چه دانی؟

1397/02/04 19:05
نادر..

درخت سبز داند قدر باران
تو خشکی، قدر باران را چه دانی؟..

1398/11/08 12:02
شهرام زندی

هنوز از کات کفرت درست نیست و
کاف کفر صحیح است
البته دوستان و بزرگواران در این بیت نظر دهند لطفا