گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۵۳

گر این سلطان ما را بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
وگر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و فرخنده باشی
وگر چرخ و زمین از هم بدرد
ورای هر دو جانی زنده باشی
به هفتم چرخ نوبت پنج داری
چو خیمه شش جهت برکنده باشی
همه مشتاق دیدار تو باشند
تو صد پرده فروافکنده باشی
چو اندیشه به جاسوسی اسرار
درون سینه‌ها گردنده باشی
دلا بر چشم خوبان چهره بگشا
که اندیشد که تو شرمنده باشی
بدیشان صدقه می‌ده چون هلالند
تو بدری از کجا گیرنده باشی
اگر خالی شوی از خویش چون نی
چو نی پر از شکر آکنده باشی
برو خرقه گرو کن در خرابات
چو سالوسان چرا در ژنده باشی
به عشق شمس تبریزی بده جان
که تا چون عشق او پاینده باشی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1402/12/14 14:03
ر.غ

چونان نی از شکر آکنده باشی