گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۴۷

دلا چون واقف اسرار گشتی
ز جمله کارها بی‌کار گشتی
همان سودایی و دیوانه می‌باش
چرا عاقل شدی هشیار گشتی
تفکر از برای برد باشد
تو سرتاسر همه ایثار گشتی
همان ترتیب مجنون را نگه دار
که از ترتیب‌ها بیزار گشتی
چو تو مستور و عاقل خواستی شد
چرا سرمست در بازار گشتی
نشستن گوشه ای سودت ندارد
چو با رندان این ره یار گشتی
به صحرا رو بدان صحرا که بودی
در این ویرانه‌ها بسیار گشتی
خراباتی است در همسایه تو
که از بوهای می خمار گشتی
بگیر این بو و می‌رو تا خرابات
که همچون بو سبک رفتار گشتی
به کوه قاف رو مانند سیمرغ
چه یار جغد و بوتیمار گشتی
برو در بیشه معنی چو شیران
چه یار روبه و کفتار گشتی
مرو بر بوی پیراهان یوسف
که چون یعقوب ماتم دار گشتی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلا چون واقف اسرار گشتی
ز جمله کارها بی‌کار گشتی
هوش مصنوعی: ای دل، چون به رازهای زندگی آگاه شدی، دیگر از تمام کارها بی‌نیاز گشتی.
همان سودایی و دیوانه می‌باش
چرا عاقل شدی هشیار گشتی
هوش مصنوعی: تو همان شخص دیوانه و شیفته هستی، پس چرا به خودت می‌گویی که عاقل شده‌ای و هشیار گشته‌ای؟
تفکر از برای برد باشد
تو سرتاسر همه ایثار گشتی
هوش مصنوعی: اگر با فکر و تدبیر عمل کنی، در واقع به نفع خودت خواهد بود و تمام وجودت را وقف خدمت به دیگران کرده‌ای.
همان ترتیب مجنون را نگه دار
که از ترتیب‌ها بیزار گشتی
هوش مصنوعی: همانطور که مجنون رفتار می‌کرد، تو هم همان را ادامه بده، چون از نظم و ترتیب‌های معمولی کلافه شده‌ای.
چو تو مستور و عاقل خواستی شد
چرا سرمست در بازار گشتی
هوش مصنوعی: وقتی که تو خواستی هم عاقل و هم پنهان باشی، چرا در کجای شوق و شادی به بازار رفتی و به خُود باختی؟
نشستن گوشه ای سودت ندارد
چو با رندان این ره یار گشتی
هوش مصنوعی: نشستن در کنار و بی‌تحرکی فایده‌ای ندارد، زمانی که با رفقای خود در این مسیر دوست شدی.
به صحرا رو بدان صحرا که بودی
در این ویرانه‌ها بسیار گشتی
هوش مصنوعی: به دشت برو، به همان دشت که در این ویرانه‌ها خیلی گشتی و تجربه‌هایی به دست آوردی.
خراباتی است در همسایه تو
که از بوهای می خمار گشتی
هوش مصنوعی: در همسایگی تو شخصی وجود دارد که به خاطر عطرهای مست‌کننده‌اش، تو نیز تحت تأثیر قرار گرفتی و حالت دگرگون شده است.
بگیر این بو و می‌رو تا خرابات
که همچون بو سبک رفتار گشتی
هوش مصنوعی: برو و این رایحه را بپذیر و به مکانی برو که در آن آزادی و خوشی وجود دارد، زیرا تو نیز مانند این بو، سبک و رها شده‌ای.
به کوه قاف رو مانند سیمرغ
چه یار جغد و بوتیمار گشتی
هوش مصنوعی: به مانند سیمرغ که به قله‌ی کوه قاف می‌رود، تو نیز در پی یار خود، خود را با پرندگانی همچون جغد و بوتیمار محاصره کرده‌ای.
برو در بیشه معنی چو شیران
چه یار روبه و کفتار گشتی
هوش مصنوعی: به جنگل معنی برو و مانند شیرها قوی و شجاع باش، نه اینکه مانند یک کفتار ضعیف و ترسو باشی.
مرو بر بوی پیراهان یوسف
که چون یعقوب ماتم دار گشتی
هوش مصنوعی: به پیراهن یوسف نزدیک نشو، چون یعقوب که به خاطر او غمگین و ماتم‌دار شده است.