اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگریز ز آتش که چنین خام بمانی
گر بجهی از این حلقه در آن دام بمانی
هوش مصنوعی: از آتش دوری نکن، زیرا در این صورت ممکن است همچنان آسیبپذیر بمانی. اگر از این گروه خارج شوی، ممکن است در دام دیگری گرفتار شوی.
مگریز ز یاران تو چو باران و مکش سر
گر سر کشی سرگشته ایام بمانی
هوش مصنوعی: از دوستان خود دور نشو، مانند باران که از دیگران دور میافتد. اگر سرکشی و سر به زیر نگیری، ممکن است در این دنیاست که گمراه بمانی.
با دوست وفا کن که وفا وام الست است
ترسم که بمیری و در این وام بمانی
هوش مصنوعی: با دوستانت صادق و وفادار باش، زیرا وفا یک نوع تعهد و دین است. نگرانم که زمانی به پایان عمر برسی و هنوز نتوانی این دین را ادا کنی.
بگرفت تو را تاسه و حال تو چنان است
کز عجز تو در تاسه حمام بمانی
هوش مصنوعی: تو را در اضطراب و نگرانی گرفتار کردهاند و حال تو اینگونه است که از شدت ناتوانی، در حیرت و سردرگمی باقی میمانی.
میترسی از این سر که تو داری و از این خو
کان سر تو به رنجوری سرسام بمانی
هوش مصنوعی: تو از این فکر ناراحت کننده که در ذهنت داری میترسی و نگران هستی که مبادا این افکار موجب رنج و خستگیات شوند.
با ما تو یکی کن سر زیرا سر وقت است
تا همچو سران شاد سرانجام بمانی
هوش مصنوعی: با ما یکدل شو، زیرا زمان آن رسیده که مانند دیگران شاد و با خوشی به پایان برسی.
حاشیه ها
به یاد آر آخرین باری را که دلتنگی گلویت را چنان محکم میفشرد که چهرهات تیره گشته بود. به سختی نفس میکشیدی و هر جرعهی هوا را با تلاش، از میان دستان پر قدرت اندوه که گردنت را احاطه کرده بود، عبور میدادی. حالتی که پس از رفتن عزیزی به تو دست داده بود.
به این حالتِ دلتنگی و اندوه شدید، تاسه میگویند.
غمِ غریبی است و به قول مولانا: بگرفت تو را تاسه و حال تو چنان است…
اگر به تاسه، الف و نونِ حالت را اضافه کنیم، تاسیان را خواهیم داشت. واژهای که برای زبان گیلکیست و در آنجا طبق گفتهی هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه):
تاسیان را برای حالتی به کار میبریم که در اولین غروبِ پس از رفتنِ عزیزی که مدتی خانهیمان مهمان بوده، به ما دست میدهد. حالتی که به خاطر نبودن اوست.
آن زمان است که میگوییم تاسیان است.
همچنین، اولین غروبی را که کسی از دنیا رفته است و جای او خالی است، تاسیان مینامیم.
به نقل از
پیوند به وبگاه بیرونی/