غزل شمارهٔ ۲۶۳۹
برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
بگشای کنار آمد آن یار کناری
برخیز بیا دبدبه عمر ابد بین
رستند و گذشتند ز دمهای شماری
آن رفت که اقبال بخارید سر ما
ای دل سر اقبال از این بار تو خاری
گنجی تو عجب نیست که در توده خاکی
ماهی تو عجب نیست که در گرد و غباری
اندر حرم کعبه اقبال خرامید
از بادیه ایمن شده وز ناز مکاری
گردان شده بین چرخ که صد ماه در او هست
جز تابش یک روزه تو ای چرخ چه داری
آن ساغر جان که ملک الموت اجل شد
نی شورش دل آرد و نی رنج خماری
بس کن که اگر جان بخورد صورت ما را
صد عذر بخواهد لبش از خوب عذاری
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
برخیز که صبح است و صبوح است و سکاری
بگشای کنار آمد آن یار کناری
هوش مصنوعی: بیدار شو که صبح شده و وقت خوشحالی و نوشیدن است. محبوب من که در کنارت بود، حالا نزدیک شده است.
برخیز بیا دبدبه عمر ابد بین
رستند و گذشتند ز دمهای شماری
هوش مصنوعی: برخیز و نگاهی به عظمت زندگی بکن، که عدهای از انسانها از زمانهای گذشته به سرعت عبور کردهاند و رفتهاند.
آن رفت که اقبال بخارید سر ما
ای دل سر اقبال از این بار تو خاری
هوش مصنوعی: آنکه خوشبختی و شانس به سراغش آمد، از میان ما رفت. ای دل، شانس تو هم از این بار سنگین و دردناک دور شده است.
گنجی تو عجب نیست که در توده خاکی
ماهی تو عجب نیست که در گرد و غباری
هوش مصنوعی: تو گنجی هستی که در میان خاک پنهان شدهای، و شگفتی نیست اگر در میان غبار و آلودگیها نیز نوری از وجودت تابید.
اندر حرم کعبه اقبال خرامید
از بادیه ایمن شده وز ناز مکاری
هوش مصنوعی: در خانه کعبه، خوشبختی بهسرعت و با آرامش گام برمیدارد، چون از بیابانهای خطرناک به مکان امنی رسیده است و از زیبایی و ناز خود به نمایش میگذارد.
گردان شده بین چرخ که صد ماه در او هست
جز تابش یک روزه تو ای چرخ چه داری
هوش مصنوعی: آسمان در گردش است و در آن ستارهها و ماههای زیادی وجود دارد، اما ای آسمان، تو چه چیزی داری جز نور یک روزهات؟
آن ساغر جان که ملک الموت اجل شد
نی شورش دل آرد و نی رنج خماری
هوش مصنوعی: چشیدن این جام جان، از آنجا که فرشته مرگ را به سراغ خود میآورد، نه دردی از دل ایجاد میکند و نه احساس خستگی و خماری به همراه دارد.
بس کن که اگر جان بخورد صورت ما را
صد عذر بخواهد لبش از خوب عذاری
هوش مصنوعی: بس کن، چون اگر جان من هم به چهرهی ما نگاه کند، لبهایش به خاطر زیباییاش به هزار عذر خواهی خواهند پرداخت.