گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۴

لی حبیب حبه یشوی الحشا
لو یشا یمشی علی عینی مشا
روز آن باشد که روزیم او بود
ای خوشا آن روز و روزی ای خوشا
آن چه باشد کو کند کان نیست خوش
قد رضینا یفعل الله ما یشا
خار او سرمایه گل‌ها بود
انه المنان فی کشف الغشا
هر چه گفتی یا شنیدی پوست بود
لیس لب العشق سرا قد فشا
کی به قشر پوست‌ها قانع شود
ذو لباب فی التجلی قد نشا
من خمش کردم غمش خامش نکرد
عافنا من شر واش قد وشا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لی حبیب حبه یشوی الحشا
لو یشا یمشی علی عینی مشا
هوش مصنوعی: اگر دوست من بخواهد، قلبم را به عشق خود آتش می‌زند و اگر بخواهد، با احترام و عشق بر چشمانم قدم می‌گذارد.
روز آن باشد که روزیم او بود
ای خوشا آن روز و روزی ای خوشا
روز نیکو و خوش روزی است که قسمت من او باشد، به‌به چه روزی! خوشا به حال آن روز!
آن چه باشد کو کند کان نیست خوش
قد رضینا یفعل الله ما یشا
چه چیز هست که او کند اما خوش نباشد؟! ما خرسندیم بدانچه خدای کند.
خار او سرمایه گل‌ها بود
انه المنان فی کشف الغشا
هوش مصنوعی: درد و رنج او باعث شد تا زیبایی‌های گل‌ها شکفته شود و در واقع او منبع بخشش و فاش‌سازی حقایق بود.
هر چه گفتی یا شنیدی پوست بود
لیس لب العشق سرا قد فشا
هر چیزی که گفتی یا شنیدی ظاهر و ناچیز بود؛ جان و راز عشق، چیزی نیست که آشکار شده باشد.
کی به قشر پوست‌ها قانع شود
ذو لباب فی التجلی قد نشا
آدم عاقل که به عمق حقایق پی برده است کی به ظاهر و قشر و پوست قانع می‌شود؟
من خمش کردم غمش خامش نکرد
عافنا من شر واش قد وشا
قصد گفتن نداشتم اما غم عشق او ساکت نشد، خدا ما را از شر تهمت‌ها حفظ کند!

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶۴ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1394/05/15 15:08
سحر مجیدی

معنی بیت :
لی حبیب حبه یشوی الحشا
لو یشا یمشی علی عینی مشا
مرا معشوقی است که مهر اودرونم راکباب می کند، اگربخواهد ازروی چشمم بگذرد،بگذاربگذرد.

1396/10/13 13:01
نادر..

روز آن باشد که روزیم او بود
ای خوشا آن روز و روزی، ای خوشا..

1399/10/03 16:01

با عرض سلام . لطفا اگر در زمینه ی فن عروض کسی اطلاع دارد . وزن شعر ها را بیان کنند ممنون میشویم. شهد الشهد شبابا .