گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۲۰

ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
زیرا به ادب یابی آن چیز که می‌گویی
حاشا که چنان سودا یابند بدین صفرا
هیهات چنان رویی یابند به بی‌رویی
در عین نظر بنشین چون مردمک دیده
در خویش بجو ای دل آن چیز که می‌جویی
بگریز ز همسایه گر سایه نمی‌خواهی
در خود منگر زیرا در دیده خود مویی
گر غرقه دریایی این خاک چه پیمایی
ور بر لب دریایی چون روی نمی‌شویی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل به ادب بنشین برخیز ز بدخویی
زیرا به ادب یابی آن چیز که می‌گویی
هوش مصنوعی: ای دل، با ادب رفتار کن و از بدخلقی دست بردار. زیرا با ادب می‌توانی به آنچه که خواسته‌ات است، دست یابی.
حاشا که چنان سودا یابند بدین صفرا
هیهات چنان رویی یابند به بی‌رویی
هوش مصنوعی: هرگز چنین آرزویی ممکن نیست که به این حالت بیمارگونه، افرادی به زیبایی دست یابند؛ بعید است که کسی با چنین چهره‌ای، به زیبایی‌های درخشان برسد.
در عین نظر بنشین چون مردمک دیده
در خویش بجو ای دل آن چیز که می‌جویی
هوش مصنوعی: به طور همزمان که به دیگران نگاه می‌کنی، مانند مردمک چشم درون خودت را کاوش کن، ای دل، آن چیزی را که به دنبالش هستی بیاب.
بگریز ز همسایه گر سایه نمی‌خواهی
در خود منگر زیرا در دیده خود مویی
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی در زندگی‌ات سایه‌ای از مشکلات و دردسرها وجود داشته باشد، از همسایه دوری کن و به خودت نگاه نکن؛ چرا که در چشم خود ممکن است کمترین نقصی را ببینی.
گر غرقه دریایی این خاک چه پیمایی
ور بر لب دریایی چون روی نمی‌شویی
هوش مصنوعی: اگر در دریای این خاک غرق شده‌ای، چه فایده‌ای دارد که بی‌حرکت بمانی؟ و اگر بر لب این دریا هستی، چرا خودت را نمی‌شویی و تمیز نمی‌کنی؟