گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۱۵

هم پهلوی خم سر نه، ‌ای خواجهٔ هرجایی
پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی
هشیار به سگ ماند جز جنگ نمی‌داند
تو جنس سگ کهفی از جنگ مبرایی
سر بر در خمخانه زد آن سگ فرزانه
چون دید در آن درگه شکر و شکرافزایی
بیرون مرو ای خواجه زین صورت دیباچه
این جاست تماشاها تو مرد تماشایی
بس مست طرب خورده آهنگ برون کرده
در سرکه درافتاده آن خوش لب حلوایی
سر پهلوی آن خم نه کوزه به بر خم به
بجهی به سوی او جه ای مست علالایی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم پهلوی خم سر نه، ‌ای خواجهٔ هرجایی
پرهیز ز هشیاران وز مردم غوغایی
هوش مصنوعی: ای خواجهٔ سرگشته، از درستی و هشیاری پرهیز کن و خود را با آدم‌های شلوغ و بی‌خبر درگیر نکن. در برابر حقیقت سر فرود نیاور و تطهیر کن.
هشیار به سگ ماند جز جنگ نمی‌داند
تو جنس سگ کهفی از جنگ مبرایی
هوش مصنوعی: هشیار مانند یک سگ است که تنها از جنگ و نزاع آگاهی دارد و نمی‌تواند به جز درگیری‌ها چیز دیگری بداند. تو هم همچون آن سگ، از میدان جنگ و نزاع جدا نمی‌افتی.
سر بر در خمخانه زد آن سگ فرزانه
چون دید در آن درگه شکر و شکرافزایی
هوش مصنوعی: سگ حکیم و دانا، بر در خانه ی شراب رفت و چون زیبایی و شیرینی آنجا را دید، با شگفتی به در کوبید.
بیرون مرو ای خواجه زین صورت دیباچه
این جاست تماشاها تو مرد تماشایی
هوش مصنوعی: ای دوست، از این دنیای زیبا دور نشو، چون اینجا جایی است برای تماشای زیبایی‌ها. تو خود یک تماشاچی برجسته و ویژه‌ای.
بس مست طرب خورده آهنگ برون کرده
در سرکه درافتاده آن خوش لب حلوایی
هوش مصنوعی: دوست خوش‌صدا، سرگوشی مشغول آواز و شادی است و او که سرش مستی و شوق دارد، حالا در حالی است که در میوه‌ تازه و خوشمزه‌ای غوطه‌ور شده است.
سر پهلوی آن خم نه کوزه به بر خم به
بجهی به سوی او جه ای مست علالایی
هوش مصنوعی: دستوراتی که به آن اشاره شده، به نوعی می‌گوید که در کنار ظرفی خمیده، کوزه‌ای قرار دارد و این تصویر به ما حس نزدیکی و ارتباطی را می‌دهد. در این بین، شخصی مست و شاداب به سوی آن کوزه می‌نگرد و این حال و هوا به طور کلی حس سرخوشی و از خود بی‌خود شدن را به تصویر می‌کشد.