گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶

هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها
کاخر چو دردی بر زمین تا چند می‌باشی برآ
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود
آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا
گل را مجنبان هر دمی تا آب تو صافی شود
تا درد تو روشن شود تا درد تو گردد دوا
جانیست چون شعله ولی دودش ز نورش بیشتر
چون دود از حد بگذرد در خانه ننماید ضیا
گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری
از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا
در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک
خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا
باد شمالی می‌وزد کز وی هوا صافی شود
وز بهر این صیقل سحر در می‌دمد باد صبا
باد نفس مر سینه را ز اندوه صیقل می‌زند
گر یک نفس گیرد نفس مر نفس را آید فنا
جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان
نفس بهیمی در چرا چندین چرا باشد چرا
ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر
تو باز شاهی بازپر سوی صفیر پادشا

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر لحظه وحی آسمان آید به سر جان‌ها
کاخر چو دردی بر زمین تا چند می‌باشی برآ
در هر لحظه، پیام‌های آسمانی به قلب‌ها الهام می‌شود، که آخر تا کِی همچون ته مانده‌ای بی‌ارزش بر روی زمین زندگی میکنی؟ ظاهر شو و خود را پدیدار کن!
هر کز گران جانان بود چون درد در پایان بود
آنگه رود بالای خم کان درد او یابد صفا
هوش مصنوعی: هر کس که به خاطر محبوبش سختی و اندوه را تحمل کند، در نهایت به آرامش و خوشی دست خواهد یافت. پس از گذراندن درد و رنج، به سرمنزل خوشبختی می‌رسد و آن درد به منبعی از صفا و آرامش تبدیل می‌شود.
گل را مجنبان هر دمی تا آب تو صافی شود
تا درد تو روشن شود تا درد تو گردد دوا
هوش مصنوعی: هر بار که گل را لمس کنی، مراقب باش تا آبش زلال و صاف باقی بماند. این کار باعث می‌شود دردت روشن‌تر شود و در نهایت، درد تو تبدیل به درمان گردد.
جانیست چون شعله ولی دودش ز نورش بیشتر
چون دود از حد بگذرد در خانه ننماید ضیا
هوش مصنوعی: این شعر به تمایز میان شعله و دود اشاره دارد. شعله ممکن است کم نورتر باشد، اما دود به دلیل پراکندگی‌اش، در واقع بیشتر از نور دیده می‌شود. وقتی که دود از حدی فراتر رود، دیگر نمی‌گذارد نوری که در خانه وجود دارد، مشخص باشد و همه‌چیز را تیره و تار می‌کند. به عبارت دیگر، این پیغام می‌تواند به این معنا باشد که گاهی اوقات چیزهایی که در ظاهر تاثیر بیشتری دارند، ممکن است در اصل مفید نباشند و حتی موجب اختلال در چیزهای مثبت شوند.
گر دود را کمتر کنی از نور شعله برخوری
از نور تو روشن شود هم این سرا هم آن سرا
هوش مصنوعی: اگر دودی را که در فضا وجود دارد کم کنی، شعله‌ها بیشتر روشن خواهند شد و نور تو می‌تواند اینجا و آنجا را روشن کند.
در آب تیره بنگری نی ماه بینی نی فلک
خورشید و مه پنهان شود چون تیرگی گیرد هوا
هوش مصنوعی: در آب تاریک، نه ماه را می‌بینی و نه خورشید و ماه را می‌توانی مشاهده کنی. وقتی که هوا به تاریکی می‌گراید، همه چیز پنهان می‌شود.
باد شمالی می‌وزد کز وی هوا صافی شود
وز بهر این صیقل سحر در می‌دمد باد صبا
هوش مصنوعی: باد شمالی می‌وزد و باعث می‌شود که آسمان صاف و روشن شود. به همین خاطر، برای اینکه زیبایی صبح به نمایش گذاشته شود، باد صبایی به وزیدن درمی‌آید.
باد نفس مر سینه را ز اندوه صیقل می‌زند
گر یک نفس گیرد نفس مر نفس را آید فنا
هوش مصنوعی: باد به سینه‌ام لطافت می‌بخشد و اندوه را از آن می‌زداید، اما اگر لحظه‌ای نفس را حبس کنم، حیات از وجودم زائل می‌شود.
جان غریب اندر جهان مشتاق شهر لامکان
نفس بهیمی در چرا چندین چرا باشد چرا
هوش مصنوعی: روحی که در این دنیا غریب و بی‌خانمان است، به شهر نامحدود و غیرمادی longing می‌ورزد. چرا این نفس وحشی در این همه چراها و سوالات سرگردان است؟
ای جان پاک خوش گهر تا چند باشی در سفر
تو باز شاهی بازپر سوی صفیر پادشا
هوش مصنوعی: ای جان پاک و باارزش، تا کی در سفر خواهی بود؟ تو بار دیگر به مقام سلطنت و سروری برمی‌گردی، به سوی ابزار سلطنت برگرد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش طوبی برزگر
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش سیده سحر حسینی
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۶ به خوانش آرش خیرآبادی

حاشیه ها

1396/04/25 19:06
نادر..

ای جان پاک خوش گهر! تا چند باشی در سفر؟..

1397/06/22 22:09

خوب بود

1398/04/07 17:07
نهال

تا روز تو روشن شود
تا درد تو گردد دوا...
(به جای: تا درد تو روشن شود)

1398/04/16 17:07
برگ بی برگی

با درود بر شما نهال گرامی
بنظر میرسد همانگونه که گنجور مرقوم نموده اند صحیح باشد
گل را مجنبان هر دمی ، تا آب تو صافی شود
تا درد تو روشن شود ، تا درد تو گردد دوا
و میفرماید گل و لای وابستگی های این جهانی را با چسبیدن به آنها و پیروی از نفس خود مجنبان تا گل ته نشین شده و آب جریان زندگی ات در تو جاری شود .تا درد ته نشین شده شراب تو از تیرگی به در آمده و روشن شود و به سطح و بالای سبو رفته و قابل نوشیدن شود (توسط شاه) و فقط در این صورت است که درد تو دوا خواهد شد و از رنج رها خواهی شد .(درد یا ته نشین شراب را تمی نوشند)
موفق باشید

1399/09/25 22:11
سعید

درود.بیت گل را مجنبان اشاره به انرژی جنسی داره.دست اندر در کاران میدانند که نور ی که از پیشانی سالک بیرون میاید خیلی بستگی به سکس کم ومتعادل دارد.کل شعر اشاره به چشم سوم ودیدن ماورا دارد.

1401/03/28 00:05
سید محمد رضا مصطفائی

این غزل در کانال تلگرامی شور مولانا  ( پیوند به وبگاه بیرونی )توسط دکتر سید محمد رضا مصطفائی شرح داده شده است.