غزل شمارهٔ ۲۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش سیده سحر حسینی
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۵ به خوانش آرش خیرآبادی
حاشیه ها
من با بررسی ناقص، واژه شمس الضحی را از واژگان جلال دین پیش از ملاقات شمس میدانم که پس از آن به ندرت تکرار میشود، ازینرو این غزل را که بار علمی غیر قابل تصوری دارد به سرودههای پیشین او نسبت میدهم
اینجا جلال دین در ذهن خود پدیدهای که امروز بنام بیگ بنگ مینامیم را به تصویر میکشد، اصل هستی نه به خاطر موجودات داخل آن ارزشمند است بلکه همه اینها میتوانند نابود شوند و از نو به ذرات تبدیل شوند و دوباره موجوداتی زیبا پدیدار شوند که امروز نیستند، من تنها میتوانم در فرصتی که دارم ترا بستایم که زیباترین و ارزشمندترین کاری که میتوان صورت داد همانا غنیمت شمردن دیدن قابلیت آفتاب گونهای است که در هستی حضور دارد و توانائی آفرینش هر زیبائیای را دارد
در خوانشهای صوتی بالا بیت پنجم را چونَک choonak میخوانند.
«که» پس از «چون» همان حرف ربط «که» است که در حالت مستقل با کسره خوانده میشود پس وقتی که بعد از «چون» میآید باید با کسره و «چونکه» خوانده شود. دلیل اینکه در نسخ قدیمی به شکل چونک نوشته شده بر میگردد به شکل نوشتار در قدیم نه شکل تلفظ.
در نسخ قدیمی «هرچه» را «هرچ» نوشتهاند؛ آیا این را نیز «هرچْ» یعنی با «چ» ساکن بخوانیم!؟؟