غزل شمارهٔ ۲۵۷۰
پنهان به میان ما میگردد سلطانی
و اندر حشر موران افتاده سلیمانی
میبیند و میداند یک یک سر یاران را
امروز در این مجمع شاهنشه سردانی
اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا
گر مکر کند دزدی ور راست رود جانی
نیک و بد هر کس را از تخته پیشانی
میبیند و میخواند با تجربه خط خوانی
در مطبخ ما آمد یک بیمن و بیمایی
تا شور دراندازد بر ما ز نمکدانی
امروز سماع ما چون دل سبکی دارد
یا رب تو نگهدارش ز آسیب گران جانی
آن شیشه دلی کو دی بگریخت چو نامردان
امروز همیآید پرشرم و پشیمانی
صد سال اگر جایی بگریزد و بستیزد
پرگریه و غم باشد بیدولت خندانی
خورشید چه غم دارد ار خشم کند گازر
خاموش که بازآید بلبل به گلستانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پنهان به میان ما میگردد سلطانی
و اندر حشر موران افتاده سلیمانی
هوش مصنوعی: در میان ما شخصیتی بزرگ و برجسته حضور دارد که به طور ناشناس در میان مردم میگردد، و در روز قیامت، افرادی کوچک و بیمقدار به مانند مورچهها در برابر او قرار خواهند گرفت.
میبیند و میداند یک یک سر یاران را
امروز در این مجمع شاهنشه سردانی
هوش مصنوعی: او امروز در این جمع، هر یک از یاران را میبیند و از حال آنها باخبر است.
اسرار بر او ظاهر همچون طبق حلوا
گر مکر کند دزدی ور راست رود جانی
هوش مصنوعی: اگر کسی به ظاهر رازها را مانند شیرینی روی سفره به نمایش بگذارد، اما در باطن نیت ناپاکی داشته باشد، جان او در خطر است.
نیک و بد هر کس را از تخته پیشانی
میبیند و میخواند با تجربه خط خوانی
هوش مصنوعی: هر کسی ویژگیها و کیفیتهایش را از روی علامتها و نشانههایش میشناسند و با تجربهای که دارند، میتوانند آنها را تشخیص دهند.
در مطبخ ما آمد یک بیمن و بیمایی
تا شور دراندازد بر ما ز نمکدانی
هوش مصنوعی: یک نفر بیخبر و بیاحساس به آشپزخانه ما آمد و میخواهد با بیاحساسیاش بر جو و حالوهوای ما تاثیر بگذارد و نمک بر زخمهایمان بریزد.
امروز سماع ما چون دل سبکی دارد
یا رب تو نگهدارش ز آسیب گران جانی
هوش مصنوعی: امروز حال و هوای ما شبیه دل سبکی است که پر از شادی و نشاط است. ای پروردگار، تو نگهدار این حالت ما از آسیبها و خطرات زندگی.
آن شیشه دلی کو دی بگریخت چو نامردان
امروز همیآید پرشرم و پشیمانی
هوش مصنوعی: شیشهای که دلش شکست و اشک ریخت، امروز با شرم و پشیمانی به سراغمان میآید، مانند کسانی که دلیر نیستند.
صد سال اگر جایی بگریزد و بستیزد
پرگریه و غم باشد بیدولت خندانی
هوش مصنوعی: اگر کسی به مدت صد سال در گوشهای زندگی کند و با غم و اندوه دست و پنجه نرم کند، هیچ خوشی و خندهای در زندگیاش وجود نخواهد داشت.
خورشید چه غم دارد ار خشم کند گازر
خاموش که بازآید بلبل به گلستانی
هوش مصنوعی: خورشید نگران نیست اگر بخواهد از غم خود عصبانی شود، زیرا در نهایت بلبل دوباره به باغ و گلستان بازخواهد گشت.
حاشیه ها
1399/05/06 00:08
خسرو ماهدادیان
به به چه تعابیر عارفانه زیبایی