غزل شمارهٔ ۲۵۶۱
مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی
مسلمانان مسلمانان به هر روزی یکی شوری
به کوی لولیان افتد از آن لولی سرنایی
مسلمانان مسلمانان ز جان پرسید کای سابق
ورای طور اندیشه حریفان را چه میپایی
مسلمانان مسلمانان بشویید از دل من دست
کز این اندیشه دادم دل به دست موج دریایی
مسلمانان مسلمانان خبر آن کارفرما را
که سخت از کار رفتم من مرا کاری بفرمایی
مسلمانان مسلمانان امانت دست من گیرید
که مستم ره نمیدانم بدان معشوق زیبایی
مسلمانان مسلمانان به کوی او سپاریدم
بر آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
بیا ای شمس تبریزی که بر دست این سخن بیزی
به غیر تو نمیباید توی آنک همیبایی
غزل شمارهٔ ۲۵۶۰: الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآییغزل شمارهٔ ۲۵۶۲: یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی
چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، جان من از عشق شما آکنده است، همچون طوفانی که بر سرم فرود میآید. این عشق، از بالا بر من نازل میشود.
مسلمانان مسلمانان به هر روزی یکی شوری
به کوی لولیان افتد از آن لولی سرنایی
هوش مصنوعی: هر روز در محلههای لولیان، شور و هیجانی برپا میشود که ناشی از نواختن ساز یکی از آنهاست. این بیداری و نشاط به خاطر وجود آنهاست و نشان از زنده بودن فرهنگ و شادی در میان مسلمانان دارد.
مسلمانان مسلمانان ز جان پرسید کای سابق
ورای طور اندیشه حریفان را چه میپایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، از جان خود بپرسید که ای کسی که پیش از زمان، در کوه طور به تفکر نشستهای، چه چیزی از دشمنان در ذهنت میگذرد؟
مسلمانان مسلمانان بشویید از دل من دست
کز این اندیشه دادم دل به دست موج دریایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، از دل من هرگونه نفرت و کینه را بزدایید، زیرا من به خاطر این فکر، دل خود را به موجهای دریایی سپردهام.
مسلمانان مسلمانان خبر آن کارفرما را
که سخت از کار رفتم من مرا کاری بفرمایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، خبر دهید کارفرما را که من به شدت از کار خسته و فرسودهام و از او درخواست میکنم که برای من کاری ترتیب دهد.
مسلمانان مسلمانان امانت دست من گیرید
که مستم ره نمیدانم بدان معشوق زیبایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، دستانم را بگیرید و مرا در این مسیر هدایت کنید، زیرا من در عشق به معشوقی زیبایم گیجم و نمیدانم کدام راه را بروم.
مسلمانان مسلمانان به کوی او سپاریدم
بر آن خاکم بخسپانید زان خاک است بینایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، من شما را به سرزمین او سپردم و بر آن خاک مرا دفن کنید؛ چون از آن خاک، بینایی و روشنی به دست میآید.
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، زبان فارسی را به عنوان زبان خود انتخاب کنید، زیرا در جمعی که شکر خورده میشود، نیازی به تنهایی و انزوا نیست.
بیا ای شمس تبریزی که بر دست این سخن بیزی
به غیر تو نمیباید توی آنک همیبایی
هوش مصنوعی: بیا ای شمس تبریزی، چرا که این کلام تنها شایسته توست و هیچ کس دیگری لایق آن نیست.
حاشیه ها
1393/06/15 21:09
سیاوش
فارسی حرف میزنم و فارسی شعر میگم چون تو مرام نیست که تنهایی شیرینی بخوری و به دیگرون ندی.