غزل شمارهٔ ۲۵۵۹
الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی
روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی
یکی کشتی که این دریا ز نور او بگیرد چشم
که از شعشاع آن کشتی بگردد بحر نورانی
نه زان نوری که آن باشد به جان چاکران لایق
از آن نوری که آن باشد جمال و فر سلطانی
در آن بحر جلالتها که آن کشتی همیگردد
چو باشد عاشق او حق که باشد روح روحانی
چو آن کشتی نماید رخ برآید گرد آن دریا
نماند صعبیی دیگر بگردد جمله آسانی
چه آسانی که از شادی ز عاشق هر سر مویی
در آن دریا به رقص اندرشده غلطان و خندانی
نبیند خنده جان را مگر که دیده جانها
نماید خدها در جسم آب و خاک ارکانی
ز عریانی نشانیهاست بر درز لباس او
ز چشم و گوش و فهم و وهم اگر خواهی تو برهانی
تو برهان را چه خواهی کرد که غرق عالم حسی
برو میچر چو استوران در این مرعای شهوانی
مگر الطاف مخدومی خداوندی شمس دین
رباید مر تو را چون باد از وسواس شیطانی
کز این جمله اشارتها هم از کشتی هم از دریا
مکن فهمی مگر در حق آن دریای ربانی
چو این را فهم کردی تو سجودی بر سوی تبریز
که تا او را بیابد جان ز رحمتهای یزدانی
غزل شمارهٔ ۲۵۵۸: الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانیغزل شمارهٔ ۲۵۶۰: الا ای جان قدس آخر به سوی من نمیآیی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی
روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی
هوش مصنوعی: ای یوسف مصری، لطفاً کشتی وصالت را از این دریای تاریک و پر از ظلمت حرکت بده تا به پیر کنعانی برسد.
یکی کشتی که این دریا ز نور او بگیرد چشم
که از شعشاع آن کشتی بگردد بحر نورانی
هوش مصنوعی: یک کشتی وجود دارد که دریا به خاطر نور او روشنایی میگیرد، طوری که این نور باعث میشود دریا مانند یک دریای نورانی بدرخشد.
نه زان نوری که آن باشد به جان چاکران لایق
از آن نوری که آن باشد جمال و فر سلطانی
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نور حقیقی و واقعی، نوری است که به روح و جان انسانهای شایسته و فداکار میتابد. این نور از جمال و زیبایی سلطنت و مقامهای ظاهری بالاتر است. در واقع، زیبایی واقعی در عمق وجود و روح انسانها نهفته است و نباید به ظواهر و مقامهای دنیایی تکیه کرد.
در آن بحر جلالتها که آن کشتی همیگردد
چو باشد عاشق او حق که باشد روح روحانی
هوش مصنوعی: در آن دریاهای وعظ و عظمت، که آن کشتی به دور خود میچرخد، اگر کسی عاشق او باشد، او همانند روحی روحانی است.
چو آن کشتی نماید رخ برآید گرد آن دریا
نماند صعبیی دیگر بگردد جمله آسانی
هوش مصنوعی: زمانی که آن کشتی به نمایش درمیآید، و روی دریا ظاهر میشود، دیگر سختیها وجود نخواهد داشت و همه چیز به راحتی پیش خواهد رفت.
چه آسانی که از شادی ز عاشق هر سر مویی
در آن دریا به رقص اندرشده غلطان و خندانی
هوش مصنوعی: چقدر راحت است که از خوشحالی، هر موی سر عاشق در آن دریا به رقص در آمده و شاداب و خندان است.
نبیند خنده جان را مگر که دیده جانها
نماید خدها در جسم آب و خاک ارکانی
هوش مصنوعی: تنها کسی میتواند خنده روح را ببیند که چشم جانها را بگشاید و نشانههای دل را در جسم خاکی و آبی مشاهده کند.
ز عریانی نشانیهاست بر درز لباس او
ز چشم و گوش و فهم و وهم اگر خواهی تو برهانی
هوش مصنوعی: عریانی بیانگر این است که وجود نشانهها و علامتها از طریق حواس و درک انسان، به وضوح نمایان میشود. اگر بخواهی میتوانی این نشانهها را به راحتی نشان دهی.
تو برهان را چه خواهی کرد که غرق عالم حسی
برو میچر چو استوران در این مرعای شهوانی
هوش مصنوعی: شما چگونه میخواهید به استدلال بپردازید وقتی که تحت تأثیر دنیای حسّی قرار دارید و مانند حیوانات در این چراگاه لذتهای جسمی میچرخید؟
مگر الطاف مخدومی خداوندی شمس دین
رباید مر تو را چون باد از وسواس شیطانی
هوش مصنوعی: آیا میتوانند رحمتهای خدایی شمس دین تو را از وسوسههای شیطانی همچون نسیم بزداید؟
کز این جمله اشارتها هم از کشتی هم از دریا
مکن فهمی مگر در حق آن دریای ربانی
هوش مصنوعی: از این پندها و نشانهها نه به کشتی و نه به دریا پی نبر، مگر اینکه به درکی از آن دریای الهی برسی.
چو این را فهم کردی تو سجودی بر سوی تبریز
که تا او را بیابد جان ز رحمتهای یزدانی
هوش مصنوعی: وقتی این را درک کردی، باید به سوی تبریز سجده کنی تا جانت به رحمتهای الهی برسد و او را بیابی.
حاشیه ها
1399/07/07 19:10
..
ز عریانی نشانیهاست بر درز لباس او..