غزل شمارهٔ ۲۵۵
خیز صبوحی کن و درده صلا
خیز که صبح آمد و وقت دعا
کوزه پر از می کن و در کاسه ریز
خیز مزن خنبک و خم برگشا
دور بگردان و مرا ده نخست
جان مرا تازه کن ای جانفزا
خیز که از هر طرفی بانگ چنگ
در فلک انداخت ندا و صدا
تنتن تنتن شنو و تن مزن
وقت تو خوش ای قمر خوشلقا
در سرم افکن می و پابند کن
تا نروم بیهده از جا به جا
زان کف دریاصفت دُرنثار
آب درانداز چو کشتی مرا
پاره چوبی بُدم و از کفَت
گشتهام ای موسی جان اژدها
عازَر وقتم به دمت ای مسیح
حشر شدم از تک گور فنا
یا چو درختم که به امر رسول
بیخ کشان آمدم اندر فلا
هم تو بده هم تو بگو زین سپس
ای دهن و کف تو گنج بقا
خسرو تبریز توی شمس دین
سرور شاهان جهان علا
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز صبوحی کن و درده صلا
خیز که صبح آمد و وقت دعا
هوش مصنوعی: صبح زود برخیز و ندا بده، برخیز که صبح رسیده و زمان دعا فرا رسیده است.
کوزه پر از می کن و در کاسه ریز
خیز مزن خنبک و خم برگشا
هوش مصنوعی: گلابی را پر از شراب کن و در ظرف بریز، نزن به هم و در را باز کن.
دور بگردان و مرا ده نخست
جان مرا تازه کن ای جانفزا
هوش مصنوعی: مرا بگردان و ابتدا جانم را renewed کن، ای که جان را صفا میبخشی.
خیز که از هر طرفی بانگ چنگ
در فلک انداخت ندا و صدا
هوش مصنوعی: برخیز! که از هر سو صدای چنگ در آسمان پیچیده است و ندا و آواز به گوش میرسد.
تنتن تنتن شنو و تن مزن
وقت تو خوش ای قمر خوشلقا
هوش مصنوعی: به صدای زیبایی گوش بده و وقتت را تلف نکن، ای ماه خوشچهره، وقتی که زمان برایت خوب است.
در سرم افکن می و پابند کن
تا نروم بیهده از جا به جا
هوش مصنوعی: میخواهم که شراب بنوشم و به وسیله آن خود را در بند کنی تا از جایی به جای دیگر بیفایده نروم.
زان کف دریاصفت دُرنثار
آب درانداز چو کشتی مرا
هوش مصنوعی: از آن دست دریا مانند مرواریدی به آب بیفشان، مانند کشتی من را.
پاره چوبی بُدم و از کفَت
گشتهام ای موسی جان اژدها
هوش مصنوعی: من مثل تکهای چوب هستم که از دستان تو جدا شدهام، ای موسی، مانند اژدها.
عازَر وقتم به دمت ای مسیح
حشر شدم از تک گور فنا
عازر یا عاذر نام آن مردی است که عیسی (ع) او را بعد از مرگ زنده کرد.
یا چو درختم که به امر رسول
بیخ کشان آمدم اندر فلا
هوش مصنوعی: مثل درختی که به دستور پیامبر ریشهاش را در خاک گسترش دادم و در دشت و صحرا سرسختی و استقامت را نشان دادم.
هم تو بده هم تو بگو زین سپس
ای دهن و کف تو گنج بقا
هوش مصنوعی: ای کاش تو هم آنچه را که دارم به من بدهی و هم آنچه را که میخواهی به من بگویی، سپس ای دهان و دندان تو، گنجی جاودانه در خود نهفتهاید.
خسرو تبریز توی شمس دین
سرور شاهان جهان علا
هوش مصنوعی: خسرو تبریز، توی شمس دین، تاج سروری بر سر شاهان جهان هستی.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۵۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
1393/10/20 16:01
هنگامه حیدری
در بیت دهم می فرماید:
یا چو درختم که به امر رسول
بیخ کشان آمدم اندر فلا
تلمیح به داستان تنه درختی است که مدتها نشیمن گاه پیامبر بود در مسجد و بعد از ساخته شدن منبر چون پیامبر قصد نشستن بر منبر فرمود درخت گریستن آغاز کرد و به ستون حنانه (گرینده) معروف شد که پیامبر دستور فرمود به جهت عزت و احترام به این درخت آن را مانند آدمی تشییع و تدفین نمایند. در مسجد حضرت رسول در مدینه النبی مقامی به نام ستون حنانه هم اکنون وجود دارد.
1394/09/24 11:11
سعید رمضانی
بیت هایی از این غزل توسط آقای علیرضا افتخاری در ترانه وقت دعا از آلبوم گرفتار به زیبایی خوانده شده است.