غزل شمارهٔ ۲۵۳۰
دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری
که امشب مینویسد زی نویسد باز فردا ری
قلم را هم تراشد او رقاع و نسخ و غیر آن
قلم گوید که تسلیمم تو دانی من کیم باری
گهی رویش سیه دارد گهی در موی خود مالد
گه او را سرنگون دارد گهی سازد بدو کاری
به یک رقعه جهانی را قلم بکشد کند بیسر
به یک رقعه قرانی را رهاند از بلا آری
کر و فر قلم باشد به قدر حرمت کاتب
اگر در دست سلطانی اگر در کف سالاری
سرش را میشکافد او برای آنچ او داند
که جالینوس به داند صلاح حال بیماری
نیارد آن قلم گفتن به عقل خویش تحسینی
نداند آن قلم کردن به طبع خویش انکاری
اگر او را قلم خوانم و اگر او را علم خوانم
در او هوش است و بیهوشی زهی بیهوش هشیاری
نگنجد در خرد وصفش که او را جمع ضدین است
چه بیترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری
غزل شمارهٔ ۲۵۲۹: ایا نزدیک جان و دل چنین دوری روا داریغزل شمارهٔ ۲۵۳۱: چو سرمست منی ای جان ز درد سر چه غم داری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری
که امشب مینویسد زی نویسد باز فردا ری
هوش مصنوعی: دل من مانند قلمی است در دستان کسی که امشب مینویسد و در این نوشتن، احساساتی را به تصویر میکشد که فردا نیز ادامه خواهد داشت.
قلم را هم تراشد او رقاع و نسخ و غیر آن
قلم گوید که تسلیمم تو دانی من کیم باری
هوش مصنوعی: او با قلم خود به سامان میآورد و نوشتههای مختلفی مانند رقاع و نسخ را میسازد. قلم میگوید که من تسلیم تو هستم و تو میدانی که من چه کسی هستم.
گهی رویش سیه دارد گهی در موی خود مالد
گه او را سرنگون دارد گهی سازد بدو کاری
هوش مصنوعی: گاهی چهرهاش سیاه میشود و گاهی با موی خود بازی میکند. گاهی بر او سختی میآید و گاهی برایش کاری میکند.
به یک رقعه جهانی را قلم بکشد کند بیسر
به یک رقعه قرانی را رهاند از بلا آری
هوش مصنوعی: با یک کاغذ میتواند جهانی را به تصویر بکشد و بدون سر، جهانی را آزاد کند. همچنین میتواند با یک کاغذ قرآن را از مشکلات نجات دهد.
کر و فر قلم باشد به قدر حرمت کاتب
اگر در دست سلطانی اگر در کف سالاری
هوش مصنوعی: قدرت و ارزش قلم به اندازه احترامی است که برای نویسنده قائل هستند؛ این احترام حالا میتواند ناشی از این باشد که قلم در دست فرمانروایی بزرگ یا در دست شخصی با مقام و منزلت قرار دارد.
سرش را میشکافد او برای آنچ او داند
که جالینوس به داند صلاح حال بیماری
هوش مصنوعی: او سر بیمار را میشکافد تا درمانی که جالینوس برای حال او میشناسد را به کار بندد.
نیارد آن قلم گفتن به عقل خویش تحسینی
نداند آن قلم کردن به طبع خویش انکاری
هوش مصنوعی: قلمی که از عقل خود تحسین کند، نمیتواند به خوبی بنویسد و آن قلمی که از طبع خود انکار کند، نمیتواند حقایق را به درستی بیان نماید.
اگر او را قلم خوانم و اگر او را علم خوانم
در او هوش است و بیهوشی زهی بیهوش هشیاری
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که هر چقدر بخواهیم نامی برای او بگذاریم، چه قلم باشد و چه علم، در وجودش هم هوش و درک وجود دارد و هم بیخبری. او به درجهای از آگاهی و هوش رسیده که از بیخبری و نادانی فراتر است و در واقع هشیاری او فوقالعاده است.
نگنجد در خرد وصفش که او را جمع ضدین است
چه بیترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری
هوش مصنوعی: این فرد را نمیتوان به زبان آورد و وصفش را بیان کرد، زیرا او ویژگیهایی متضاد دارد و این ترکیب عجیبی است که به نظر میرسد در آن محدودیت و اختیاری وجود دارد.
حاشیه ها
1392/04/17 23:07
. دکتر شکوهی
که امشب می نویسد زی نویسد باز فردا ری
یعنی چه؟
1394/11/16 14:02
کوروش ایرانی اصل
دلم همچون قلم آمد در انگشتان دلداری.....
که امشب مینویسد زی نویسد باز فردا ری....
***
دل انسان ( مرکز بینش ما)، مانند قلمی در دستان خداست.. ( تمثیل نویسنده ای ک قلمش در اختیار اوست و با آن هر آنچِ ک میخواهد مینویسد... قلم تسلیم نویسنده س و اعتراض نمیکنه...)
ک حتا اگر ذهن تاریک و مادی اندیشِ ما، در جهت منافع دنیویِ خودش، تصمیم بگیره... بازم تصمیم گیرنده ی اصلی، اوست... و تو رو بسوی فردای روشن ( تصمیم بهتر و گشایش در کارها) هدایت میکنه...
1402/02/06 22:05
یزدانپناه عسکری
نگنجد در خرد وصفش که او را جمع ضدینست - چه بی ترکیب ترکیبی عجب مجبور مختاری
***
[یزدانپناه عسکری]*
مُدرکی مجبور مختار فروزانیم - بیخبر از رُؤْیَة النَّارَ الَّتی تُورُون