اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی گنجی پدید آمد در آن دکان زرکوبی
زهی صورت زهی معنی زهی خوبی زهی خوبی
هوش مصنوعی: در دکان زرگری، گنجی پیدا شد که به خاطر زیبایی ظاهری و باطنیاش، تحسین برانگیز و خوشایند است.
زهی بازار زرکوبان زهی اسرار یعقوبان
که جان یوسف از عشقش برآرد شور یعقوبی
هوش مصنوعی: بازار زرگرها و رازهای یعقوبیان بسیار شگفتانگیز است؛ زیرا جان یوسف از عشق او، شور و شوقی مانند یعقوب به وجود میآورد.
ز عشق او دو صد لیلی چو مجنون بند میدرد
کز این آتش زبون آید صبوریهای ایوبی
هوش مصنوعی: از عشق او، مانند مجنون که دیوانهوار در پی لیلی است، به شدت در حال آسیب و درد هستم. این آتش عشق باعث میشود که هیچ تحمل و صبوریای مانند ایوب نداشته باشم، چون عذابش بسیار سخت و جانگداز است.
شده زرکوب و حق مانده تنش چون زرورق مانده
جواهر بر طبق مانده چو زرکوبی کروبی
هوش مصنوعی: انسانی که به زیبایی و خوشگلی نیاز دارد، در درون خود ارزشهای واقعی و معنوی دارد. اما گاهی اوقات این ارزشها تحت تأثیر ظاهر فریبنده و موقتی پنهان میشوند. مانند جواهری که در زیر لایهای از طلا یا زینتهای ظاهری پنهان مانده است. در نهایت، آنچه از ارزش واقعی برخوردار است، باید مورد توجه قرار گیرد و از ظواهر غافل نشویم.
بیا بنواز عاشق را که تو جانی حقایق را
بزن گردن منافق را اگر از وی بیاشوبی
هوش مصنوعی: بیا به عاشق محبت کن، چرا که تو کلید درک حقایق هستی. اگر کسی که نادان و تزویرکار است را آشفته کنی، به او ضربه میزنی.
حاشیه ها
این شعر از زبان پاک حضرت مولانا جاری شد زمانی که با جمعی از یاران از دکان صلاح الدین زرکوب ، مرید و خلیفه ی خود می گذشت و صدای کوبش زرکوبان در دکان بلند بود.
سلام
از بندگان خداوندگار عرفان خواهش میکنم تفسیر و خوانش این مثنوی زرین را از دکتر سروش ، با گوش جان بشنوند.
سلام دوست عزیز امکانش هست آدرس تفسیر و خوانش این غزل رو از جناب دکتر سروش بفرمایید من نتونستم پیدا کنم
1402/10/06 11:01
محمد حسین حسینی
استاد عبدالحسین زرین کوب در در کتاب پله پله تا ملاقات خدا که درمورد زندگی مولانا جلال الدین بلخی است به این غزل اشاره میکند و موگوید زمانی که مولانا به همراه مریدان از بازار زرکوبان میگذشت ان ضربات هماهنگ چکش ها اورا وجد در اورد و در وسط بازار شروع به سماع کرد و همه به دیدن سماع مولانا از کار خود دست کشیدند و به تماشای او ایستادند ولی صلاح الدین زرکوب برای این که سماع وقفه نیوفتد به شاگردان خود دستور داد که ضربات پتک و چکش خود را ادامه دهند و خود به حلقه ی سماع پیوست و مولانا از ظهر تا نماز دیگر به سماع پرداخت بعد از این زرکوب به از رهایی رسید و تمام دارایی های خود را به دیگران بخشید و مولا در همین ماجرا این غزل پر شور را سرود