گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۹۲

هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
دید غرض که فقر بد بانگ الست را بلی
عالم خاک همچو تل فقر چو گنج زیر او
شادی کودکان بود بازی و لاغ بر تلی
چشم هر آنک بسته شد تابش حرص خسته شد
و آنک ز گنج رسته شد گشت گران و کاهلی
گنج جمال همچو مه جانش بدیده گفته خه
بر ره او هزار شه آه شگرف حاصلی
وصف لبش بگفتمی چهره جان شکفتمی
راه بیان برفتمی لیک کجاست واصلی
جان بجهان و هم بجه سر بمکش سرک بنه
گرچه درون هر دو ده نیست درون قابلی
ای تبریز مشتهر بند به شمس دین کمر
ز آنک مبارک است سر بر کف پای کاملی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر بشری که صاف شد در دو جهان ورا دلی
دید غرض که فقر بد بانگ الست را بلی
هوش مصنوعی: هر انسانی که در دو جهان پاک و خالص شود، دلی را می‌بیند که هدفش این است که فقر و نیاز را درک کند و به صدای وجود، پاسخ دهد.
عالم خاک همچو تل فقر چو گنج زیر او
شادی کودکان بود بازی و لاغ بر تلی
هوش مصنوعی: دنیای مادی مثل توده‌ای از خاک به نظر می‌آید و فقر در آن به چشم می‌خورد، ولی در زیر این سطح، شادی و خوشی‌های کودکان مانند گنجی پنهان نهفته است که در بازی‌ها و سرگرمی‌هایشان نمایان می‌شود.
چشم هر آنک بسته شد تابش حرص خسته شد
و آنک ز گنج رسته شد گشت گران و کاهلی
هوش مصنوعی: وقتی که چشم انسان بسته می‌شود، تمایل و حرص او از بین می‌رود و در نتیجه از دارایی‌ها و ثروت‌های دنیوی آزاد می‌شود. این حالت می‌تواند به دلیل سنگینی و سستی در زندگی باشد.
گنج جمال همچو مه جانش بدیده گفته خه
بر ره او هزار شه آه شگرف حاصلی
هوش مصنوعی: زیبایی و جاذبه او همچون ماه در دل جانش دیده می‌شود و همه بر سر راه او از عشق و شوق بسیار آشکارا ناله کنند.
وصف لبش بگفتمی چهره جان شکفتمی
راه بیان برفتمی لیک کجاست واصلی
هوش مصنوعی: من زیبایی لبش را توصیف کردم و چهره‌اش را مانند جان پر از شکوفه یافتم، اما در بیان این احساسات راهی پیدا نکردم. حالا سوال این است که آن حقیقت کجاست؟
جان بجهان و هم بجه سر بمکش سرک بنه
گرچه درون هر دو ده نیست درون قابلی
هوش مصنوعی: زندگی را در جهان و سر خود، بگذر و مرگ را به جان بپذیر. اگرچه درون هر دو محدودیت‌هایی وجود دارد، اما باید به جلو حرکت کنی.
ای تبریز مشتهر بند به شمس دین کمر
ز آنک مبارک است سر بر کف پای کاملی
هوش مصنوعی: ای تبریز، که به معروفیت رسیده‌ای، به خاطر شمس دین به خود ببال. از آنجا که شمس دین بر سر پای مردی کامل ایستاده است، مقام تو نیز ارجمند و خوش‌یمن است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۹۲ به خوانش عندلیب