برگردان به زبان ساده
هین که خروس بانگ زد وقت صبوح یافتی
شرح نمیکنم که بس عاقل را اشارتی
هوش مصنوعی: بیدار شو که صبح شده و خروس آواز میزند. نیاز به توضیح نیست، چون افراد باهوش خودشان میفهمند.
فهم کنی تو خود که تو زیرک و پاک خاطری
باده بیار و دل ببر زود بکن تجارتی
هوش مصنوعی: اگر درک کنی که انسان باهوش و با نیتی پاک هستی، پس بیا و شراب بیاور و دل را شاد کن؛ سریعاً اقدام کن و کاری را شروع کن.
نای بنه دهان همیآرد صبح نالهای
چنگ ز چنگ هجر تو کرد حزین شکایتی
هوش مصنوعی: در سپیدهدم، نای (نی) صدای نالهای از عشق و دلتنگیام به تو برمیآورد. این ناله، شکایتی از درد جدایی را بیان میکند.
درده بیدریغ از آن شیره و شیر رایگان
شیر و نبید خلد را نیست حدی و غایتی
هوش مصنوعی: آشفتگی و رنجی که از عشق میچشم، از آن شیرهی شیرین و لذتهای رایگانی است که بهراحتی به دست میآید. خوشیها و نوشیدنیهای محلی هیچگاه پایانی و حدی ندارند.
درده بادهای چو زر پاک ز خویشمان ببر
نیست بتر ز باخودی مذهب ما جنایتی
هوش مصنوعی: شراب گرانبهایی مانند طلاست که ما را از خودمان جدا میکند. در دین ما، بزرگترین گناه این است که خود را فراموش کنیم.
باده شاد جان فزا تحفه بیار از سما
تا غم و غصه را کند اشقر می سیاستی
هوش مصنوعی: شراب خوش و شاداب را بیاور از آسمان تا غم و ناراحتی را از بین ببرد و حال و هوای خوبی به جان بخشد.
عقل ز نقل تو شود منتقل از عقیلهها
دانش غیب یابد و تبصره و فراستی
هوش مصنوعی: فهم و اندیشه انسان از شنیدههای دیگران شکل میگیرد و در نتیجه، با به دست آوردن اطلاعات و تجربههای آنها، از علمهای پنهان آگاه میشود و به درک عمیقتری میرسد.
جام تو را چو دل بود در سر و سینه شعلهای
مست تو را چه کم بود تجربه یا کفایتی
هوش مصنوعی: در دل و سینهام آتش شوق و عشق تو شعلهکشیده است، بنابراین برای من چه نیازی به تجربه یا مهارت بیشتر است؟
دست که یافت مشربی ماند ز حرص و مکسبی
سر که بیافت آن طرب کی طلبد ریاستی
هوش مصنوعی: اگر کسی از خود حریص و سعی و تلاش بکند به آنچه میخواهد میرسد، ولی اگر سرِ شادابی و خوشحالی را از دست بدهد، دیگر چه نیازی به مقام و ریاست دارد؟
شست تو ماهی مرا چله نشاند مدتی
دام تو کرکس مرا داد به غم ریاضتی
هوش مصنوعی: تو مرا به زحمت انداختی و در حالت خاصی قرار دادی، در مدتی که صبر و تحمل داشتم، ناگهانی به پرچمداری غم و اندوه گرفتار شدم.
قطره ز بحر فضل تو یافت عجب تبدلی
پاکدلی و صفوتی توسعه و احاطتی
هوش مصنوعی: قطرهای از دریای فضل تو، دگرگونی شگفتانگیزی را تجربه کرده است؛ به گونهای که پاکی دل و صفا، به وسعت و گسترش رسیده و همگان را دربر گرفته است.
نفس خسیس حرص خو عاشق مال و گفت و گو
یافت به گنج رحمتت از دو جهان فراغتی
هوش مصنوعی: نفس خودخواه و بخلورز، که به عشق مال و سخنوری مشغول است، در این دنیا از گنجینه رحمت تو برکت و آرامش را پیدا کرده است.
ترک زیارتت شها دان ز خری نه بیخری
ز آنک به جان است متصل حج تو بیمسافتی
هوش مصنوعی: ترک زیارت تو را، ای مظهر زیبایی، مانند صحبت کردن با خر میدانم. چرا که تو در روح من حضوری داری که سفر به کعبه برایم هیچ فاصلهای ندارد.
هیچ مگو دلا هلا طاقت رنج نیستم
طاق شو از فضول خود حاجت نیست طاقتی
هوش مصنوعی: دل من، هیچ نگو که تحمل سختیها را ندارم. خود را از حرفهای بیهوده رها کن، نیازی به طاقت اضافی نیست.
طاقت رنج هر کسی داری و میکشی بسی
طاقت گنج نیستت این چه بود خساستی
هوش مصنوعی: تو قادر به تحمل رنج دیگران هستی و میتوانی سختیها را به دوش بکشی، اما در برابر گنج و ثروت کمطاقتی میکنی. این چه منطقی است؟
سر دل تو جز ولا تا نبود که بیگمان
بر سر بینیت کند سر دلت علامتی
هوش مصنوعی: جز محبت و عشق چیزی در دل تو نیست که بدون شک بر چهرهات نشانهای از آن بیفتد.
حشر شود ضمیر تو در سخن و صفیر تو
نقد شود در این جهان عرض تو را قیامتی
هوش مصنوعی: در روز قیامت، افکار و اندیشههای تو به زبان آورده میشود و آرزوهای تو در این دنیا به حقیقت تبدیل میشود.
از بد و نیک مجرمان کند نشد وفای تو
ز آنک تو راست در کرم ثابتی و مهارتی
هوش مصنوعی: برخی از مجرمان بد و خوب کارهایشان تغییر نکرده است، اما وفای تو به خاطر این است که در بخشش و توانمندیات ثابت قدم هستی.
جان و دل مرید را از شهوات ما و من
جز ز زلال بحر تو نیست یقین طهارتی
هوش مصنوعی: روح و دل پیرو را از هوسها و خودخواهیها جز با آب زلال دریا تو نمیتوان پاک کرد.
متقیان به بادیه رفته عشا و غادیه
کعبه روان شده به تو تا که کند زیارتی
هوش مصنوعی: متقیان به دشت و بیابان رفتهاند و در دل شب و روز به دنبال کعبه روانه شدهاند تا از تو زیارتی کنند.
روح سجود میکند شکر وجود میکند
یافت ز بندگی تو سروری و سیادتی
هوش مصنوعی: روح در حالت سجده، قدردانی میکند و به خاطر وجود تو، احساس شگفتی و آزادی میکند. از طریق بندگی و خدمت به تو، به مقام رفیع و سلطنت رسیده است.
بر کرم و کرامت خنده آفتاب تو
ذره به ذره را بود نوع دگر شهادتی
هوش مصنوعی: درخشش آفتاب تو بر کرم و بزرگواریات، هر دانهای از خاک را به نوعی دیگر از شهادت تبدیل کرده است.
جمله به جست و جوی تو معتکفان کوی تو
روی به کعبه کرم مشتغل عبادتی
هوش مصنوعی: همه اهل دل و عبادت در پی تو هستند و در کنار خانه تو به پرستش مشغولند، در حالی که به کعبه مهربانی تو روی آوردهاند.
پنج حس از مصاحف نور و حیات جامعت
یاد گرفته ز اوستا ظاهر پنج آیتی
هوش مصنوعی: پنج حس تو از کتابهای نور و زندگی یاد گرفتهاند و از اوستا پنج آیه را به نمایش گذاشتهاند.
گاه چو چنگ میکند پیش درت رکوع خوش
گاه چو نای میکند بهر دم تو قامتی
هوش مصنوعی: گاهی انسان در برابر تو مانند چنگ به خود میپیچد و در حالت سجده است؛ و گاهی مانند نای، برای هر نفسی که میکشد، قامتش را راست میکند.
بس کن ای خرد از این ناله و قصه حزین
بوی برد به خامشی هر دل باشهامتی
هوش مصنوعی: خودت را از این گریه و داستانهای غمانگیز رها کن. به آرامش برس و بگذار هر کسی با آراستگی و سرافرازی زندگی کند.