گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۷۵

باز ترش شدی مگر یار دگر گزیده‌ای
دست جفا گشاده‌ای پای وفا کشیده‌ای
دوش ز درد دل مها تا به سحر نخفته‌ام
ز آنک تو مکر دشمنان در حق من شنیده‌ای
ای دم آتشین من خیز توی گواه دل
ای شب دوش من بیا راست بگو چه دیده‌ای
آینه‌ای خریده‌ای می‌نگری به روی خود
در پس پرده رفته‌ای پرده من دریده‌ای
عقل کجا که من کنون چاره کار خود کنم
عقل برفت یاوه شد تا تو به من رسیده‌ای
لعبت صورت مرا دوخته‌ای به جادوی
سوزن‌های بوالعجب در دل من خلیده‌ای
بر در و بام دل نگر جمله نشان پای توست
بر در و بام مردمان دوش چرا دویده‌ای
هر کی حدیث می‌کند بر لب او نظر کنم
از هوس دهان تو تا لب کی گزیده‌ای
تهمت دزد برنهم هر کی دهد نشان تو
کاین ز کجا گرفته‌ای وین ز کجا خریده‌ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز ترش شدی مگر یار دگر گزیده‌ای
دست جفا گشاده‌ای پای وفا کشیده‌ای
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد دلتنگی و ناراحتی تو به خاطر این است که شاید شخص دیگری را در زندگی‌ات انتخاب کرده‌ای. در این حال، تو از محبت و وفا فاصله گرفته‌ای و در واقع به کسی که به او وفادار بودی، بی‌رحمی کرده‌ای.
دوش ز درد دل مها تا به سحر نخفته‌ام
ز آنک تو مکر دشمنان در حق من شنیده‌ای
هوش مصنوعی: شب گذشته به خاطر درد دل و رنجی که دارم، تا صبح نخوابیدم. زیرا شنیده‌ام که تو از مکر و نیرنگ دشمنان علیه من آگاهی پیدا کرده‌ای.
ای دم آتشین من خیز توی گواه دل
ای شب دوش من بیا راست بگو چه دیده‌ای
هوش مصنوعی: ای جان پرشور من، تو را می‌طلبم تا گواهی بر دل من باشی. ای شب گذشته، بیا و راست بگو چه چیزهایی را دیده‌ای.
آینه‌ای خریده‌ای می‌نگری به روی خود
در پس پرده رفته‌ای پرده من دریده‌ای
هوش مصنوعی: تو آینه‌ای خریده‌ای و به چهره‌ات نگاه می‌کنی، اما در واقع همچون پرده‌ای از من دور شده‌ای و پرده‌های احساسات من را پاره کرده‌ای.
عقل کجا که من کنون چاره کار خود کنم
عقل برفت یاوه شد تا تو به من رسیده‌ای
هوش مصنوعی: عقل چه ارتباطی دارد که من اکنون بخواهم برای خودم تدبیر کنم؟ عقل عملاً رفته و بی‌فایده شده است، تا زمانی که تو به من رسیده‌ای.
لعبت صورت مرا دوخته‌ای به جادوی
سوزن‌های بوالعجب در دل من خلیده‌ای
هوش مصنوعی: تو با جادو و سوزن‌های شگفت‌انگیزت، تصویر مرا به گونه‌ای به هم دوخته‌ای که در دل من ریشه دوانده‌ای و جایی خاص از آن را تسخیر کرده‌ای.
بر در و بام دل نگر جمله نشان پای توست
بر در و بام مردمان دوش چرا دویده‌ای
هوش مصنوعی: در تمام در و بام‌های دل، نشانه‌هایی از تو دیده می‌شود. چرا دیشب به سرعت از کنار خانه‌ها گذشتی؟
هر کی حدیث می‌کند بر لب او نظر کنم
از هوس دهان تو تا لب کی گزیده‌ای
هوش مصنوعی: هر کسی که در مورد عشق و عاشقی صحبت می‌کند، من به او نگاه می‌کنم و به این فکر می‌کنم که از لحن و حرف‌هایش چه مقدار به تو، و به لبانت، نزدیک است.
تهمت دزد برنهم هر کی دهد نشان تو
کاین ز کجا گرفته‌ای وین ز کجا خریده‌ای
هوش مصنوعی: اگر کسی از من بپرسد که این نشانه‌ها و چیزهایی که داری از کجا آورده‌ای و از کجا خریده‌ای، من بدون ترس از تهمت دزدی پاسخ می‌دهم.

حاشیه ها

1395/05/01 20:08
فاطمه

منظور از لعبتِ صورت اینجا چیه؟

1396/01/29 19:03
نادر..

هر کی حدیث می‌کند بر لب او نظر کنم
از هوس دهان تو تا لب کی گزیده‌ای ..

1396/05/12 01:08
همایون

این ویژگی معشوق که نزد عاشق کاملن فردی و خصوصی انگاشته میشود و واقعا هم اینگونه است خود بزرگی او را میرساند وبی همتایی او را نزد هر انسان جداگانه این ویژگی در میان دین باوران مذهبی پذیرفتنی نیست چراکه همه با خدایی سروکار دارند که شریعت معینی را دیکته میکند

1396/10/31 15:12
...

فاطمه بزرگوار
اگرچه زمان زیادی از سوالتون گذشته، اما من فکر می کنم لعبتِ صورت، اضافه تشبیهی باشه. صورت یا جسم به لعبت یا عروسک تشبیه شده که در هنگام دوختن، سوزن در بدنش فرو میره.
و همایون عزیز
دقیقاً به نکته جالبی اشاره کردین. یکی از وجوه اختلاف و افتراق مکاتب عرفانی با فقه و شریعت همین نسبی بودن احکام در عرفان و مطلق بودن اونها در شریعت هست.
همچو نی زهری و تریاقی که دید؟
نی در دو شرایط مختلف میتونه زهر یا تریاق باشه و از این نمونه ها به وفور یافت میشه در عرفان، اما در شرع همیشه تمام احکام مطلق بودن و برای همه یکسان.

1397/02/30 14:04
سمانه

به نظر می‌رسد بیت "لعبت صورت مرا دوخته‌ای به جادوی" دارد به آیینی جادویی اشاره می‌کند که در آن برای آسیب رساندن به فرد مورد نظر عروسکی را به نیت او می‌ساختند و سپس در آن سوزن فرو می‌کردند تا آن شخص بمیرد یا دچار مشکل شود. این عروسک به «عروسک وودو» معروف است.